ادامه سخنان آقای کریم زمانی
غزلیات مولانا چهار ویژگی دارد: اولین ویژگی، تابع سنتهای رایج و رسمی شاعرانه نیست، در واقع نوعی شالودهشکنی و قالبشکنی کرده.
مثلا بهطور معمول غزل در عرف شاعران بین پنج تا شش بیت تا حدود چهارده بیت است در حالیکه در دیوان غزلیات میبینیم حداقل غزل دو بیت و حداکثر آن بیش از نود بیت است و این با عرف غزل شاعران سازگاری ندارد.
دومین ویژگی غزل مولانا وحدت موضوع و مضمون دارد، یعنی یک موضوع را از ابتدای بیت مطرح کرده و هر بیتی که افزوده میشود گویی موضوع گشودهتر و منکشفتر میشود و تا انتهای غزل، گویی که یک خطابه سنجیده و روشمند است و یک مطلب را مطرح میکند و همان مطلب را بسط و توسعه میدهد.
سومین ویژگی آن است که در غزلیات مولانا ما به وفور برخورد میکنیم با می، شراب، سکر و تمام متعلقات شراب، ما در میان بزرگان عرفان، شاعران عارف وقتی «می» را میبینیم «می» برای ما ایهام دارد که آیا منظورشان شراب حق است یا شراب واقعی، دربارهی اشعار ابن عربی ما با «می» خیلی برخورد میکنیم و خیلی جاها ایهام دارد که از کدام شراب حرف میزند و متحیر میمانیم و حتا حافظ خودمان خیلی از ابیات خمر و شرابش ایجاد ایهام میکند اما با اینکه شما در کمتر غزلی برخورد میکنید که سخن از مستی و خمر نباشد،
با این حال مولانا خمر را با قرینههای واضح ذکر میکند که به هیچ وجه ذهن ما دچار ایهام نمیشود که نکند شراب معمولی است.
ویژگی دیگر، موسیقی حیرتانگیز این غزلیات است، خود این غزل یکپارچه رقص و موسیقی است. چون مولانا به علم موسیقی مسلط بوده و سازی به نام رباب مینواخته و در ساختمان ساز تغییراتی ایجاد کرده و خودش هم آهنگساز بوده.
چون این همه اوزان حیرتانگیز و بیشماری که میبینیم، گواه بر آهنگسازی اوست. ما در غزلیات به شصت وزن میرسیم که هیچ شاعری اینگونه نبوده و شاعران نامی ما، از بیست وزن تجاوز نکردهاند، ولی مولانا شصت بحر عروضی در شعرهایش دارد، که خیلی از آنها متروک است:
رفتم آنجا لنگان لنگان
شربت خوردم پنگان پنگان
دیدم قومی شنگان شنگان
گشته زساغر خیره و دنگان
شما این وزن را در دیوانهای شعرای دیگر نمیتوانید پیدا کنید. این نشان میدهد که مولانا در حالت رقص و سماع بوده و این وزن جاری شده و گاهی برای اینکه آهنگ را مهیج کند کلمات را تکرار میکرده است.
🌲
@eshghnirooyebidariii