نمیخوام زر بزنم ولی ترم یک و دو و سه، کراش دو سوم دخترای هم رشته ایم بودم. لاشیا به هر بهانه ای میآمدن پی وی، بهم زنگ میزدن، میگفتن سر کلاس بیا کنار من بشین چشم باقی در بیاد. مدام حالمو میپرسیدن...
اونایی هم که بروز نمیدادن، سر جنگ باز کردن. به این بهانه که شاید بتونن با من هم صحبت بشن...
برای من حقیقتا مهم نیست که زود سین بزنم یا دیر. در هر صورت من شعور بالایی دارم. و مهمتر از شعور بالا، یعنی اینکه هر زمان آنلاین هستم جواب پیام هارو بدم، من بسیار بسیار پی وی دارم، آدمای زیادی هستن که به پی وی من میان...
اگر من بخوام یک رابطه رمانتیک رو شروع کنم، قطعا این روی کارم تأثیری نمیذاره. و قطعا من بهترین دختر ممکن بین گزینه هارو انتخاب میکنم.
و اگر متقاعد بشم که شرایط رابطه مهیا نیست، الکی دختری رو به بازی نمیگیرم برای ارضای غرایز جنسی. من مراقبم، که تمایزی قائل بشم بین یک جنده و یک گزینه ایده آل برای خودم...
اگر همین الان ده نفر بیان پیش شما و به شما بگن:« اوه، ادمین(اسم کاریمو در نظر بگیرید) دختر بازه، پشت سرت حرف زده، خیانت طلب و سو استفاده گره، از عرصه سو استفاده کرده تا شهرت بدست بیاره، پول های اسپانسر ها و پول های حاصل از درآمد زایی رو خورده، و به آرمان های مشترک وفادار نیست. اگر پنجاه نفر به شما بگن «من آدم خوبی نیستم»
پس من فقط از شما انتظار دارم؛ که فقط به من اعتماد داشته باشید. به حرف های من، به نبوغ من، به صداقت من...