گوستاو فلوبر در رمانِ مادام بوواری از احوال "عاشق" در فقدان "معشوق" اینطور نوشت:
"عاشق نمیتوانست از فرشی که معشوق رویش راه رفته بود، از مبلهای خالیای که رویشان نشسته بود، چشم بردارد"
رولان بارت در کتاب زیبای "سخن عاشق" چنین وضعی را توصیف میکند. عاشق گاهی به اشیایی دل میبندد، که زمانی معشوق لمسشان کرده بود. انگار انرژی توضیحناپذیری در آن میریزد. حالا شیئی متبرک است.
۱ سبک زندگی کم تحرک ۲ دقیقه نودی بودن ۳ تلاش برای برنده شدن در بحث های بیهوده ۴ ترس از نه گفتن ۵ مقایسه خودت با دیگران ۶ گذروندن زمان زیاد در شبکه های اجتماعی ۷ تلاش برای تغییر دیگران ۸ منفی حرف زدن در مورد خودت ۹ به اندازه ی کافی نخوابیدن
همهی مراجعینی که مثل تو استرس بالایی دارند یه ویژگی مشترک دارند، میخوان به هر قیمتی شده آدمهایی که در حقشون بدی کردن رو متوجه کنن کارشون اشتباه بوده...
مطالعات هلن فیشر و همکاران(۲۰۱۷) نشون داده؛ عشق رمانتیک در مغز افراد اثری شبیه مصرف کوکائین داره؛و ترک هم اثری معادل ترک اونه! 👈 و زمانی که عشاق از احساساتِ رمانتیک خود، طرد میشوند، شوقشان تشدید میشه؛ این را "جاذبۀ استیصال" مینامند.
دنبال این نیستم که حالم «خوب» باشد. همینکه در وضعیت «بد نيست» باشم، کافی است. ثباتِ بیشتری دارد و با واقعیاتِ دنیا و زندگی هماهنگتر است. کمتر شکننده است و نیاز نیست زیاد مراقبش باشم. به «ثبات»، بیشتر از «حال خوب» احتیاج دارم.