دبی فورد

@debbieford


✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست

کانال اختصاصی دبی فورد

مطالب دبی فورد در این کانال کاملا اختصاصی قرار میگیرد

دبی فورد

21 Jan, 00:27


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک آبان ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

دبی فورد

21 Jan, 00:27


ادامه ...


وقتی از خودم پرسیدم چرا این همه ترسیده ام دیدم که فکر می کنم اگر به مردم "نه" بگویم، محبت آن ها را از دست می دهم یا فرصتی بزرگ را از دست خواهم داد یا شغلم نابود خواهد شد. در گذشته هر بار بر خلاف میل کسی رفتار کرده بودم از من عصبانی شده بود. بنابراین به آدم هایی که حتی نمی شناختم پاسخ مثبت می دادم و کار هایی را می پذیرفتم که اصلاً دوست نداشتم؛ از نوشتن پیش گفتار بر یک کتاب تا مشارکت در برنامه آموزش از راه دور کسی دیگر یا اجرای یک برنامه رادیویی اینترنتی با بیست شنونده هر بار کسی به من می گفت: "به تو نیاز دارم. تو تنها کسی هستی که می توانی به من کمک کنی"، پاسخ مثبت می دادم؛ هر چند که کارکنان و مربیان بسیار با تجربه و آموزش دیده ام، اکنون بهتر از من کمک می کنند. حتی هنگامی که آدم های نیازمند به در های فراوانی کوبیده و پاسخ "نه" گرفته بودند من "بله" می گفتم، زیرا احساس گناه می کردم، حتی وقتی در تعطیلات به سر می بردم و در مکانی بودم که به منظور "آسایش و رهایی" انتخاب کرده بودم ساعاتی را به پاسخ تلفنی اختصاص می دادم بنا بر این تعطیلات به "تحمیلات" تبدیل شد؛ جایی که فقط این دروغ را به خودم تحمیل می کردم. که در حال استراحت و کار نکردن هستم. متوجه شدم که من همواره در پی جلب رضایت مردم هستم. اصلا فکر نمی کردم این گونه باشم. بی تردید گذشته من بر حال حکم می راند و اگر تغییری ایجاد نمی شد، بی شک جزو مردگان متحرک می شدم.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 164

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:25


ادامه ....


به پایان رساندن این امکان را به شما می دهد که با هر پدیده ای درست همان گونه که اکنون هست، رو به رو شوید. این فرایند، نگرش یک ابر قهرمان را به شما می دهد، زیرا وقتی موضوعی برایتان به پایان رسیده است، دیگر با چشمان وجود زخم خورده، چشمان گذشته یا چشمان ترس نگاه نمی کنید. بلکه آن موضوع را پشت سر می گذارید، در حال قرار می گیرید و اعلام می کنید گذشته به پایان رسیده است. در این وضعیت شما اعلام می کنید در گذشته فرو نمی روید و به صدا های آشنای ترس و محدودیت که تا کنون بار ها شنیده اید، گوش نمی دهید وقتی گذشته را پشت سر می گذارید، بار ها یک لحظه کمال ناب را در می یابید؛ لحظه حاضر را در این فضا است که مبارز شجاع وجودتان را کشف می کنید و از جایگاه شجاعت و اطمینانتان به پا می خیزید نه ترستان.
سال گذشته در یکی از دوره های پیشرفته ام برای مربیان، در باره به پایان رساندن حرف می زدم و به این فکر کردم که لازم است چه موضوعاتی را به پایان برسانم. در آن هنگام احساس خستگی شدید داشتم و از پا درآمده بودم. هیچ انرژی نداشتم چنین وضعیتی به ندرت برایم پیش می آمد. وقتی فهرستی از همه موضوعاتی که باید به پایان می رساندم تهیه کردم دیدم، برای بازیافتن و سر زندگی ام لازم است به آدم ها بگویم نمی توانم روی برنامه های آن ها کار کنم و و برنامه ام به من اجازه نمی دهد مدام با آن ها در تماس باشم و جواب تلفن ها یا و ایمیل هایشان را بدهم، فکر تعیین چنین حد و مرزی مرا به وحشت انداخت.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 163 و 164

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:24


ادامه ...


به پایان رساندن بخش مهمی از یادگیری دوست داشتن خودتان در سطحی کاملاً جدید است. از نظر من به پایان رساندن بسیار شوق آور است، زیرا در واقع با این انتخاب همراه است که گذشته را پشت سر می گذارید. شاید لازم باشد نامه هایی بنویسید، گفت و گو هایی داشته باشید و خداحافظی هایی را تجربه کنید. در مسیر کار هایتان با دقت راهنمایی می شوید. تعهدتان به رمز دلی پر مهر، شما را راهنمایی می کند تا تصمیم بگیرید گام بعدی شما چه باشد و چگونه این گام را بردارید. از آن جا می فهمید در حال به پایان رساندن هستید که نوعی حس آزادی را تجربه و احساس کنید توان شما بازگشته است، زیرا این گزینه شجاعانه را انتخاب کرده اید که مبارز قوی و مطمئن راه عشق باشید.
فقط لحظه ای را به یاد بیاورید که برنامه ای دشوار را به پایان رساندید یا به هدف مهمی دست یافتید که مدت ها برای آن زحمت کشیده بودید. آن هنگامی را به یاد بیاورید که از هیجان شوق و غرور لبریز بودید. در چنین لحظات مقدسی شما عاشق خودتان هستید و با چشم دل ملکوتی تان نگاه می کنید. آن گاه گذشته را فراموش کرده اید و بر آینده متمرکز نیستید، در همین لحظه هستید. سپاس‌گزار و سرشار از احترام و شگفتی هستید.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 162 و 163

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:22


ادامه ...


در تجربه های گذشته خود فرو می روید و معمولاً همان تجارب به شما می گویند چه کار هایی را می توانید انجام دهید یا ندهید به جای آن که در این لحظه حضور داشته باشید و به آینده ای بنگرید که شما را به شور و شوق می آورد، می نشینید و به همان گفت و گو های قدیمی که در سر شما دور می زنند گوش می دهید. پس در حالی که برای تصمیم گیری درباره آن که کیستید و چه کار هایی می توانید انجام دهید به گذشته رجوع می کنید و حتی این موضوع را نمی دانید چگونه انتظار دارید آینده تفاوتی کلی با گذشـته شـما داشته باشد؟ در این لحظات تعیین کننده که به همه شجاعت، توان و بالا ترین بینش خود درباره خودتان نیاز دارید. محدودیت های گذشته تان را به این لحظه می آورید و سپس آن ها را به آینده فرا می افکنید.
برای نمونه تصمیم می گیرید سرانجام، حقیقت خود را به دوستی که همیشه شما را کم انرژی می کند. بگویید شاید ابتدا این فکر به نظرتان برسد: "این را قبلاً گفته ام. سعی کرده ام بگویم. او را می رنجانم." کار قشنگی نیست. دهانت را ببند. به نفع تو است سپس مانند یک ترسو، نیرویتان را واگذار می کنید. آن حرفی را که می دانید لازم است نمی گویید و فکر می کنید این گونه بی خطر تر است، زیرا در گذشته این شیوه را آموخته اید احساس های آن کسی را که در گذشته بوده اید، به این لحظه فرا می افکنید و از آن جایگاه تصمیم می گیرید؛ تصمیمی که البته بر آینده، اعتماد به نفس و اطمینان شما اثر می گذارد. در ایــن حالت اثر موج گونه آغاز شده است. به جای آن که با شجاعت و اطمینان، بــر اساس آن کسی که امروز هستید و آن کسی که می خواهید در آینده باشید، بگیرید اجازه می دهید وجود هراسان شما انتخاب کند. تا وقتی گذشته برای شما به پایان نرسیده چنین سیر رفتار هایی قابل پیش بینی است.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 162

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:21


رمز دل پر مهر


دوست داشتن خود، رمز مبارز و سر چشمه شجاعت و اطمینان او است. هنگامی که مبارز نسبت به کل وجودش بیدار و حاضر است، می تواند از عهده هر چالش، برنامه یا آینده دلخواهی بر بیاید. دل او مایل است به هر کسی که مــی بـیـنــد خدمت کند به حمایت از او بپردازد به او مهر بورزد و او را التیام بخشد. یک مبارز آن قدر هوشمند است که بداند هر مانعی که سد راهش شده است، او را کند می کند و به سوی مسیری می راند که به بر آورده شدن آرزو هایش نمی انجامد. یک مبارز هر روز دعا می کند بتواند همه وجودش را دوست بدارد، بتوانـد بـه راهنمایی هایی که به او می شود، گوش کند و آن ها را به انجام برساند، بتواند با اطمینان در جهان عمل کند استوار باشد و هدایایش را به جهان عرضه کند. هر لحظه برای مبارز، الهام بخش است. از آن جا که قصد و موضوع تمرکز یک مبارز روشن است، می تواند پذیرای آن کسی بشود که هست و آرزویش را دارد.
وقتی با گذشته به صلح نرسیده باشید، هر جا بروید آن را با خود می کشید آن را به عنوان نقطه مرجعی برای آن کسی که هستید و آن چه فکر می کنید، باور دارید و انتخاب می کنید، به کار می برید.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 161

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:19


فعال کننده شجاعت


به کسی حرفی را بزنید که تا کنون میترسیدید ابراز کنید... و وابسته آن نباشید که از این موضوع خوشش می آید یا نه نامه سرزنش باری را که نوشته اید با رفیقی صمیمی در میان بگذارید.


سازنده اطمینان

همه موهبت ها، هدایا و رحمت موجود در زندگی خود را بنویسید. دست کم ده موضوع را بنویسید که موجب سپاس گزاری شما است و سپس هر روز یک موضوع به این فهرست اضافه کنید.


پاداش شجاعت و اطمینان

پنج بار را که در ،زندگی به اشتباه خود اعتراف کرده اید، بنویسید.


دبی فورد
شجاعت
ص 159

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:18


فرایند همدلی صادقانه


چند دقیقه برنامه ها و فهرست کار هایی را که باید انجام دهید، کنار بگذارید. اکنون دفتر یادداشت خود را باز کنید و برای یک درون نگری دگرگون کننده آرام بگیرید.


1_ به کینه های خود اعتراف کنید: چشمانتان را ببندید نفسی عمیق بکشید و بگذارید هر کینه یا رنجشی دارید به خود آگاهی شما بیاید. فهرستی بنویسید.

2_ فرو خواباندن شجاعت و اطمینان شما: بنویسید که چسبیدن به آزردگی ها و کینه ها چه هزینه هایی برای شما دارد. بر تندرستی، انرژی، وقت خلاقیت و نشاط شما چه تأثیری می گذارد؟ به ویژه چگونه شجاعت و اطمینان
شما را کاهش می دهد؟

3_ آزردگی اصلی: ببینید کدام از ردگی یا کینه بیش تر از همه جلوی می گیرد و نمی گذارد یک مبارز شجاع و مطمئن راه عشق باشید‌‌.

4_ داستان سانسور نشده: داستان این آزار دهنده ترین تجربه خود را با همه جزییات ناراحت کننده آن بنویسید.

5_ دلتان را خالی کنید: نام های سرزنش بار به کسی که به شما ستم کرده است بنویسید و همه خشم و آزردگیتان را نسبت به او خالی کنید. هیچ نکته ای را در دل نگه ندارید نگران نباشید؛ قرار نیست این نامه را بفرستید.

6_ صدای همدلی صادقانه: به صدای همدلی صادقانه گوش دهید و هر چه را می خواهد در این باره به شما بگوید، بنویسید. ببینید در باره خرد و هدایایی که در نتیجه این تجربه به دست آورده اید، به شما می گوید.

7_ ببخشید: این هفته کاری که برای رها کردن بار این آزردگی و گستردگی شما در برابر زندگی، مفید باشد.


دبی فورد
شجاعت
ص 158 و 159

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:16


ادامه ...


با گوش دادن به صدای همدلی صادقانه، نگاه انجی به این رویداد و همچنین کل زندگی اش تغییر کرد او سبک تر، شاد تر و طبیعی تر شده بود. آن دختر، متوجه دل مهربان خود شده بود.
اکنون وقت آن رسیده بود که هدایا، یعنی درس ها و خرد حاصل از این تجربه را دریافت کند. انجی آموخته بود که به خودش احترام بگذارد و بـه حـس هـایش توجه کند او به آموزش و پرورش دختران نوجوان در زمینه مراقبت از خود متعهد شد. آن دختر نسبت به کسانی که مورد آزار و اذیـت قـرار گرفته بودند، احساس همدلی عمیقی داشت. همان طور که انجی پشت سر هم با اعلام مواهب این تجربه، هدایای آن را دریافت می کرد. اعتماد به نفسی انکار نا پذیر را در صدا و مهری سرشار را در قلب او احساس می کردم.
وقتی اجازه می دهیم مهربانی تغییرمان دهد. ما نیز مانند انجی آرامشی ژرف و بیکران را احساس می کنیم دریافت های ما پالایش می شوند و از این توان برخوردار می گردیم که آدم ها را با نگاهی نو ببینیم. با حقیقت همراه می شویم و با منبعی نو یافته خوشحالی نشاط، عشق شجاعت و اطمینان، همسو می گردیم.
در حالی که از فروتنی همراه با رسالت جانمان در این جهان بهره مند می شوی، از داستان تکراری ایگوی زخمی خود رها می گردیم و می توانیم امکانات جدیدی را برای ارائه خدماتمان در این جهان ببینیم کینه ورزی و سرزنش از کارهای ایگوست و تسلیم و بخشایش، از کار های خدایی. در هـر لحظه این انتخاب را داریم که یا با ایگو هماهنگ شویم یا با عشقی مقدس که ما را به این جهان آورده است با گشایش دل، به لطف و رحمت و جریان معجزاتی پایان ناپذیر گام می گذاریم که زندگی به ما عرضه می کند.


دبی فورد
شجاعت
ص 157

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:15


ادامه ...


پس از آن که انجی نامه را تا پایان خواند، از او پرسیدم آیا آماده بریدن ریسمان و رها کردن آزردگی و کینه اش است، به این منظور، او باید می پذیرفت. راب مردی بیمار بود و انجی متأسفانه غافل گیر شده بود این دختر باید می دید که اگر چه رفتار آن مرد نادرست بوده اگر خواهان ازدواجی سعادتمندانه است، باید صدای همدلی صادقانه را بشنود. این صدا مرهمی برای آزردگی اوست و این امکان را به دل او می دهد تا هدایایی را که می تواند از آن تجربه دریافت کند. انجی چند نفس عمیق و آرام کشید و من از او خواستم حرف های صدای همدلی صادقانه را بگوید آن دختر، متمرکز شد و این ها حرف هایی است که با دل شنید:

ببخش تا دل تو بزرگ تر و نرم تر شود.
خدا از تو مراقبت می کند.
از این نترس که دلت را بگشایی و تسلیم شوی.
می توانی این رویداد را رها کنی.
عشق تو را صدا می کند؛ آن را در دلت بیاب
رها کن و بگذار عشق خدا دلت را پر کند و راهنمای تو شود.
رنج ها و تجربه هایت روی هم رفته تو را آن کسی کرده است که امروز هستی.
از لحظه لحظه گذشته خود سپاس گزار باش.
مشعلی روشن در میان تاریکی باش
.
من را باور کن.
در پناه خدا امن خواهی بود.



ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 156 و 157

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:14


ادامه ...


رفته رفته راب مسئولیت های بیش تری به من داد. گاهی مغازه را ترک می کرد و می گفت اگر همسرش تلفن کرد، بگویم برای انجام کار های مغازه بیرون رفته است. البته می دانستم که دروغ می گوید این وضعیت ادامه داشت و من سعی می کردم خودم را به ندیدن و نشنیدن بزنم او مدام به من اضافه حقوق می داد و گاه هدایایی می خرید، احساس حقارت می کردم و خجالت می کشیدم، اما کسی را نداشتم برایش درد دل کنم فقط به این نتیجه رسیدم که لباس های پوشیده و گشاد بپوشم تا هیچ مردی به چشم یک کالای جنسی به من نگاه نکند. پس از آن به قرص های آرام بخش رو آوردم تا درد تهوع آور بودن و خجالتم را بپوشانم."
انجی با در میان گذاشتن داستانش متوجه بار سنگینی که با خود حمل می کرد و کینه ای که در اعماق وجودش دفن کرده بود شد. آن دختر متوجه شد فقط رفتار ناپسند یک مرد در یک تابستان، بر همه روابط او در بیست و سه سال گذشته سایه افکنده است انجی اعتراف کرد که از آن به بعد، از خودش بدش آمده است. بی تردید مسألهٔ پنهان آن دختر همین بود. اکنون انجی باید آن زخم را درمان میکرد تا بتواند به زندگی ادامه دهد و مردی را جلب کند که به او احترام بگذارد از او خواستم نامه ای به راب بنویسد و چون قرار نبود آن را پست کند، هیچ حرفی را ناگفته باقی نگذارد. گفتم همه حرفه های صدای سرزنش را بنویس چون اکنون وقت آن بود که رها کند، بارش را زمین بگذارد و و در زندگی پیش برود وقتی نامه خود را خواند، می توانستم نفرت و قدرت را در صدایش حس کنم او سرانجام با آزردگی و کینه ای رو به رو شد که حتی نمی دانست در خود دارد.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 155 و 156

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:12


ادامه ...


کینه ها و آزردگی هایمان واقعاً می توانند بزرگ ترین خواسته های ما را ناکام کنند یکی از شاگردان قدیمی من به نام انجی که خانمی زیبا، سی و هشت ساله و بسیار خوش بر خورد است و بر چهره هر کسی که می بیند، لبخند می نشاند. همیشه از مجرد مـرد ماندن شاکی بود به نظر من این وضعیت منطقی نبود. مدت ها بود این دختر را می شناختم و دیده بودم که همه مجذوب او می شوند. وقتی باز هم شکایت انجی را شنیدم گفتم شاید این وضعیت به رویدادی در گذشته او بر می گردد. از آن دختر خواستم به گذشته نگاه کند و نخستین تجربه منفی خود را در این زمینه بیابد. انجی گفت: "وقتی پانزده سال پ داشتم، در یک مغازه ورزشی شروع به کار کردم ،عاشق ورزش بودم و از این که می پ توانستم در چنین مکانی کار کنم و خرج خودم را در بیاورم در پوست نمی گنجیدم. پس از چند هفته رییسم راب که حدود بیست و پنج
سال از من بزرگ تر بود، از زیبایی و خاص بودن من تعریف کرد و گفت از این که دستیارش شده ام، خیلی خوشحال است. اگر چه از شنیدن این حرف ها خوشحال بودم اما از نگاه او دستپاچه می شدم. پس از مدتی راب شروع به بدگویی از همسرش کرد و گفت که از زندگی با او زجر می کشد. من فقط گوش می دادم و متعجب بودم که چرا زندگی خصوصی خود را برای من تعریف می کند.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 154 و 155

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:11


ادامه ...


چسبیدن به آزردگی ها و کینه ها چنین می کند:

اعتماد به نفس ما را پایین می آورد.
ما را از خودمان جدا می کند.
ما را ناتوان و مجبور به زندگی کردن در گذشته می کند.
مانع از درمان زخم های نهفته ما می شود.
ما را قربانی نگه می دارد.
وادارمان می کند به جای پذیرا بودن، به حالت دفاعی برویم.
انرژی ما را تخلیه می کند.
ما را سخت گیر می کند.
ما را پیر خشمگین و خسته می کند.
موجب فشار روحی می شود.
شجاعت ما را تحلیل می برد.
ما را از روابط رضایت بخش محروم می کند.
اجازه نمی دهد فرصت های جدید را ببینیم.
تندرستی ما را به خطر می اندازد.


این فهرست بی پایان است.


ادامه دارد ...
دبی فورد
شجاعت
ص 153 و 154

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:09


ادامه ...


چنان چه جیمز ون پراگ می گوید: "ما این رویداد ها را به شکل تجربه هایی هراس انگیز، تحمل نا پذیر و سیاه می بینیم در حالی که در حقیقت آن ها تجربه هایی روشن هستند، زیرا به ما کمک میکنند آن کسی باشیم که هستیم." به این دلیل، پیوسته درد می کشیم و کینه به دل می گیریم که به تجربه هایی که داشته ایم تعابیر و احساس های منفی می چسبانیم و حاضر به کنار گذاشتن آن ها نیستیم تعابیرمان از رویداد ها به آزار رساندن به ما یا نیرومند کردنمان ادامه می دهند. معناهایی که برای رویدادهای دردناک زندگی خود انتخاب می کنیم، می توانند ما را گرفتار گذشته کنند یا در پیش تاختن به آینده کمکمان کنند.
هنگامی که هزینه واقعی دو دستی چسبیدن به هر کینه یا رنجش را درک کنیم، می توانیم گزینه نیرومند تر بخشایش را انتخاب کنیم. هزینه ها زیاده از حد هستند، اما نتایج، مسیر زندگی ما را به کلی عوض می کنند. مهم است که همه آن چه را بیزاری هایمان از ما می ربایند. یک به یک بنویسیم و بدانیم هر کدام چگونه نور و توانمان را تحلیل می برد.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 153

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:08


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک مهر ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

دبی فورد

21 Jan, 00:08


ادامه ...


تمرین بخشایش، برای یکایک ما مهم است تا دل شکستگی مان درمان شود و بتوانیم پذیرای رابطه ای ژرف تر با حقیقت باشیم. این منبع مقدس سر چشمه عشق شجاعت و اطمینان ما است. عشق، ما را به مکانی می برد که دلمان صاف است و هیچ کینه ای به کسی نداریم، زیرا می دانیم هستی، عالی ترین آدم ها و تجربه ها را سر راهمان قرار داده است تا جانمان تکامل یابد و بتوانیم پیام آوران عشق باشیم.
اگر چه می دانیم همه تجربه هایمان در نهایت سعی دارند ما را به سوی گشایش و عشق پیش ببرند سرانجام باید با دلمان به این نتیجه گیری برسیم؛ نــه با سرمان هنگامی که به هـر کینه، بی زاری، خشم، سرزنش، احساس گناه، پشیمانی، قضاوت، تلخی، سر خوردگی بر حق بودن یا انتقامی می چسبیم،همان ها سدی میان ما و دل پر مهرمان می شوند. وقتی از همدلی صادقانه جدا باشیم نمیتوانیم همان گونه که باید پیام آور عشق باشیم، زیرا آزردگی هایمان یک پای ما را در گذشته نگه می دارند. اگر بخواهیم مبارز راه عشق باشیم و با شجاعت توان و قدرتمندی پیش برویم. نمی توانیم اجازه دهیم رویداد های گذشته مدت ها ما را پایین نگه دارند باید دیگران و از آن مهم تر، خودمان را از زندان گذشته آزاد کنیم.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 152 و 153

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:06


ادامه ...


اکنون به لحظه حقیقت رسیده بودیم. از کتی پرسیدم: "آیا به اندازه کافی شجاع، قوی و بی باک هستی که ریسمان بیزاری را ببری و قلوه سنگ را رها کنی؟" او چشمان خود را بست تا پاسخ پرسش من را بیابد و سپس با صدایی بسیار نرم و رسا گفت: "هستم! آن قدر شجاع هستم که بیزاری را رها کنم." پس از این تعهد کلامی از این زن خواستم مجسم کند همه سال های زندگی مشترک او با استوارت به اندازه ناخن انگشت کوچک دستش شده است و فقط بخشی جزئی از گذشته اش را تشکیل می دهد.
امروز، کتی زندگی بسیار خوبی دارد. این زن پس از گذراندن برنامه های آموزشی پیشرفته من برای تربیت مربیان و راهنمایان دگرگونی، به شور و شوقی در وجودش پی برد که فقط می تواند برخاسته از تجربه ازدواج و طلاق او باشد. کتی بسیار مشتاق است در باره جدایی معنوی - موضوع كتاب دوم من سخنرانی و به زن ها کمک کند تا تجربه خودشان را به شتاب دهنده ای نیرومند برای عالی کردن زندگی خود تبدیل سازند. او رها از تلخی و بی زاری به توان کمک به زنان دیگر برای برخاستن از خاکستر گذشته دست یافته است. نقطه کنونی التیام و دگرگونی کتی، بخشایشی بود که سرانجام برای خودش و استوارت احساس کرد. این وضعیت، آنی ایجاد نشد. اما فرایند دوره به راستی او را از اسارت گذشته آزاد ساخت.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 152

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:05


ادامه ...


کتی با نگاه همدلی می توانست ببیند چه قدر درباره انکار و هزینه واقعی آن آموخته است. هم چنین می توانست ببیند برای نخستین بار از وقتی ثروت هنگفتی را از پدر و مادر به ارث برده درباره مسئولیت مالی آموخته است؛ درســی کـه پـیـش از آن نیازی نداشت یاد بگیرد. تا هنگامی کـه کـابوس ماجرا هایش با استوارت آشکار نشده بود. این زن نمی دانست تا چه اندازه از ثروتمند بودن احساس گناه می کند و خجالت می کشد. همچنین متوجه نبود چه قدر از وضعیت زندگی مشترک خود خجالت زده است. کتی از خانواده اش فاصله می گرفت و شرایط زندگی خود را پنهان می کرد تا کسی نفهمد شوهرش او را برای پولش می خواهد. بالا ترین هدیه ای که می توانست با نگاه همدلی ببیند این بود که اکنون سر مشقی با اقتدار برای سه دخترش خواهد بود و به آن ها نشان خواهد داد چگونه مراقب خودشان باشند و برخلاف مادرشان در انتظار شاهزاده سوار بر اسب سفید نباشند. او در نتیجه همه تجربه هایش آموخته بود پول را می توان جایگزین کرد. اما عشقی که در کنار فرزندانش حس می کرد، هیچ جایگزینی ندارد.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 151

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Jan, 00:03


ادامه ...


هنگامی که او به راستی متوجه هزینه خشم و آزردگی در زندگی خودش، زندگی فرزندان و آینده خانواده مهربانش شد بغضش ترکید. این زن، ازدواج رویایی و منزلت خود را از دست داده بود اعتماد خود را از دست داده بود. اما اکنون که اجازه می داد آزردگی اش را حس کند، خشم او کم رنگ شد و توانست اندک اندک خودش را زن مهربانی که بود، زنی که سخت کوشیده بود تا خانوادش را منسجم نگه دارد، بپذیرد.
اکنون وقت آن بود که ببینیم کتی می تواند همدلی را حس کند یا نه. برای کسی که این همه خیانت دیده، چنین کاری یک جهش بزرگ بود. بنابراین از آن زن خواستم برای لحظاتی باورش را درباره زندگی خود کنار بگذارد و واقعیتی کاملاً جدید را مجسم کند. از او خواستم در موقعیتی قرار بگیرد که همه عالم دوستش دارند؛ جایی که والا ترین وجودش او را تشویق می کند. جایی که فقط می تواند خوبی را ببیند و هدایای تجربه اش را بیابد. از کتی خواستم چشمان زمینی خود را ببندد و با نگاه همدلی صادقانه به زندگی اش بنگرد چه می دید؟ اول از همه او دید استوارت بسیار رنج دیده و زخمی است و هر کاری کرده تلاشی برای بهتر کردن روحیه اش بوده است، زیرا در کنار کنی احساس بی لیاقتی شدید می کرد.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 150 و 151


کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

20 Jan, 23:59


ادامه ...


همه ما که در دوره حضور داشتیم، هنگام شنیدن شرایط دردناک کتی نفسمان را حبس کرده بودیم و در پایان سرگذشت او آهی عمیق کشیدیم. باور کردن بروز چنین پیشامد هایی برای هر کسی دشوار بود؛ چه رسد به این زن که معلوم بود، قوی با اعتماد به نفس، تحصیل کرده و دنیا دیده است. به کتی اطمینان دادم حق دارد خشمگین، آزرده و متنفر باشد. بی تردید، چنین واکنشی در ابتدا سالم است پس از شنیدن دو - سه ماجرای نخست، حتى مـن هـم آمـاده بـودم ضربه ای به آن مرد بزنم آن زن چنان آزاری دیده بود که هیچ کس نباید ببیند. نمی خواستم درد و رنج کتی را دست کم بگیرم یا بگویم دل شکستگی و آزردگی او مهم نیست، اما برای آن که گام بعدی رخ دهد، باید می دید چسبیدن به خشم و تنفر چه هزینه ای برایش دارد.
کتی اعتراف کرد دیگر نمی تواند با هیچ مردی آشنا شود و حتی نمی تواند با مردی سلام و علیک کند؛ بی آن که به یاد شوهرش و آزار های او بیفتد. این زن نمی توانست سرمشق خوبی برای دختران خود باشد که عزیزترین کسانش در این جهان بودند. آن ها مادر خود را دیده بودند که زیر سلطه پدر مدام از ترس کز می کرد و اکنون او را یک قربانی می دیدند. اکنون الگوی ظالم مظلوم عمیقاً در روان آن دختر بچه ها حک شده بود. خشم و تنفر کتی شادی و آزادی عاطفی را از او ربوده بود همچنین این زن نمی توانست شادی به دنیا آمدن در خانواده ای مهربان و مرفه را که زندگی او را تا پایان عمر تأمین کرده بودند، احساس کند و قدر بداند. تنها فکر کتی مدام این بود که چه قدر از آن ثروت را به باد داده است.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 149 و 150

کانال دبی فورد
@DebbieFord