اینجا داستان | مصطفی مردانی

@das_tann


داستان خود زندگی است، مبهم و هیجان انگیز و غیرقابل پیش‌بینی! هر لحظه یقه‌ را می‌گیرد، غم می‌اندازد و بعد شاد می‌کند.

‌Http://mostafamardany.ir

Http://instagram.com/mostafa.mardany

ارتباط با نویسنده: مصطفی مردانی
@Mostafa_mard

اینجا داستان | مصطفی مردانی

21 Oct, 12:41


بدترین زمان برای سکوت بود!

اینجا داستان | مصطفی مردانی

15 Oct, 12:40


#فکر_کردن

شروع فکر کردن دست خودمان است، اما پایانش را نمی‌توانیم تعیین کنیم. آدم حرفه‌ای و متفکر کسی است که بتواند این پایان را پیدا کند. گاهی وقت‌ها توان روانی برای کنترل فکرهایمان را نداریم و این فکرها را فقط باید نوشت.

ژیکان بوک
@ZhikanBook

اینجا داستان | مصطفی مردانی

14 Oct, 16:55


#ذهن_نویسنده 02

هیچ وقت باور و اعتقاد غیر قابل نقض نداشتم. هر باوری که داشته‌ام، بارها زیر سوال برده‌ام. و این زیر سوال بردن‌ها بخشی از مسیر زندگی‌ام بوده‌اند. گاهی پیش می‌آید که باید باورمان را تغییر دهیم، وگرنه حلقه تکراری ادامه پیدا می‌کند و تبدیل به باور معکوس می‌شود. این باورها می‌توانند به خرافه تبدیل شوند.

ذهن نویسنده تلاش می‌کند این چهارچوب‌های نشکستنی را بشکند. هر بار که باور یا عقیده اشتباهی را می‌شکنیم، داستان و متن و نوشته تازه‌ای متولد می‌شود.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

14 Oct, 09:13


دیروز به خودم گفتم، مصطفی تو هنوز کاملاً درمان نشدی. افسردگی هست، اما دلیل نمی‌شه که عملکردت کم بشه. بعدش یه عالمه فکر و حس خوب اومدند سراغم. همین باعث شد که احساس کنم زندگی جریان داره.

افسردگی، بدحالی، ناراحتی، بی‌حوصلگی، رخوت و تمام این احساسات انسانی توی همه ما هستند. حداقل وقتی می‌پذیرم که همه مثل همدیگه‌ایم، آروم می‌گیرم. هر کسی می‌تونه خسته و بداخلاق بشه، چون همه‌مون سوار یه کشتی هستیم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

10 Oct, 18:19


@zhuanchannel
آدام گرنت نویسنده و استاد در کسب و کار می گوید.
اگر در نظر دارید که شغل خود را تغییر دهید ولی نگران این هستید که یک قدم به عقب برگردید ، این را به خاطر داشته باشید که:

بهتر است پیشرفت دو سال گذشته را از دست بدهید تا اینکه بیست سال آینده را هدر دهید.

این نکته بسیار درستیست و مفهموم دیگری در علم روانشناسی، به نام " فیل سفید " را به ذهن متبادر می کند.

فیل های سفید منابعی هستند که به علت هزینه‌های غیرقابل بازگشتی که در مورد آن ها انجام شده، با وجود مولد نبودن و مفید نبودن
نمی‌توانیم ” از لحاظ احساسی ” به سادگی آن ها را از مجموعه‌ی منابع و دارایی‌های خود حذف کنیم و هزینه‌‌های آتی آن ها را هم می‌پذیریم.

آیا فیل های سفید خود را می شناسید؟
چگونه با آنها برخورد می کنید؟

ساسان مرعشی

اینجا داستان | مصطفی مردانی

10 Oct, 18:18


داداش مهمون نمی‌خوای؟ منم مثل خودتونم. فقط لباسم فرق می‌کنه.

اینجا داستان
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

06 Oct, 08:23


#ذهن_نویسنده 01

هر کدام از ما دو نوع تفکر داریم. تفکری که با حواس پنجگانه، دنیای اطراف را می‌بینیم و با آن ارتباط برقرار می‌کنیم. این تفکر تا حد زیادی منطقی، خشک و خسته کننده است.
تفکر دوم، تفکر داستان ساز است که با آن، اتفاقات را تفسیر می‌کنیم. در این تفکر دوم، احساس پررنگ تر از منطق های قبلی است.

اضطراب ها معمولاً در این تفکر دوم شکل می‌گیرند و اگر این تفکر دوم را ترمیم کنیم، اضطراب خیلی خیلی کمتر می‌‎شود.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

05 Oct, 07:07


#اضطراب

بهبودی در اضطراب امکان پذیر نیست! همه چیز اضطراب آور و استرس‌زا و پریشان کننده است، اگر بخواهیم زندگی کنیم. از ابهام جلو می‌رویم و در ابهام تمام می‌کنیم. هیچ اتفاقی در این جهان به یقین کامل یا تعادل کامل نمی‌رسد. قرار هم نبوده کسی در این جهان به تعادل برسد. همواره در تعادل‌های نسبی با پایه‌های شکننده هستیم.

تنها کاری که از دست ما برمی‌اید قوی تر شدن در مقابل این اضطراب‌هاست. آدم‌هایی موفق‌ترند که تحمل بیشتری در مقابل استرس‌های روزانه دارند و سعی در تمام کردن آن‌ها ندارند.

یکی از ویژگی‌های بارز آدم کارآفرین این است که تحمل استرس قسط و وام را دارد و می‌تواند از پس آن‌ها بر بیاید.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

05 Oct, 06:59


#نوشتن_آرامی 05

گاهی وقت‌ها به جای خوردن قرص تپش قلب و قرص‌های آرام‌بخش، سعی می‌کنم از چیزی که ناراحتم کرده بنویسم. تا جایی این کار را انجام می‌دهم تا بالاخره حس کنم با موضوع کنار آمده‌آم.

توی این نوشتن، سعی می‌کنم ماجرا را بدتر از چیزی بکنم که اتفاق افتاده است و تا ته ماجرا می‌روم. به این فکر می‌کنم که از این بدتر هم می‌شد. پس می‌شود با این تب کوتاه کنار آمد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

04 Oct, 17:59


#روایت_شغلی 03

کارمند شدن را دوست نداشتم. این‌که آدم توی چهل سالگی تازه بخواهد دوباره کارمند شود، خیلی عجیب و سخت می‌شود. پس دنبال کاری گشتم که بتوانم در آن کمی راحت تر باشم و پیشرفت آرامی داشته باشم. دنبال شرکتی بودم که بتوانم گوشه و کنار بنشیتم و در کنار شغلم، درمان افسردگی را هم شروع کنم.

اما از وقتی شاغل شدم، توانمندی‌هایی که برای خودم عادی بودند، تبدیل به برگ برنده شدند. همین باعث شد که بخواهم قوی‌تر و توانمندتر هم بشوم. مهارت‌هایم برای اداره کردن یک شرکت به تنهایی کافی نبود، اما برای مدیریت در یک مجموعه بیش از اندازه بود.

در شغلم فرصت پیدا کردم که بخش‌های ضعیفم را به دیگران بسپارم و روی بخش‌های قوی‌ترم کار کنم. و این شروع پیشرفت بود.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

03 Oct, 17:10


#اضطراب

اولین باری که می‌خواستم امتحان رانندگی بدهم، مدام بخش اضطراب کتاب روانشناسی را می‌خواندم. یک کتاب بزرگ داشتم که اضطراب را از دیدگاه فروید توضیح می‌داد. از آن زمان خوب یادم مانده که اضطراب، ترس از ناشناخته است. در تمام طول زندگی با پدیده‌هایی روبرو شده‌ایم که انتظارش را نداشته‌ایم، و همین موضوع برای ما اضطراب ایجاد می‌کند.

آگاهی از این‌که اضطراب دقیقاً چیست هیچ کمکی به ما نمی‌کند. آگاهی از این‌که چه چیزی حالمان را بد می‌کند، کجا استرس می‌گیریم و کجا حالمان بهتر می‌شود، در تغییر حس و حالشان کارساز نیست.

اضطراب، اضطراب است. وقتی که می‌آید باید با احساس درونی آن مدیریت کنیم. احساس را با احساس می‌شود بهبود داد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

30 Sep, 07:24


بهترین روزهای عمر هم اگر به حسرت بگذرند، بهترین نیستند. زندگی در همان لحظه‌هایی که خیال پردازی می‌کنیم در حال گذشتن است. از این لحظه‌های جذاب گذرا لذت ببریم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

28 Sep, 07:30


حتی بهترین روانشناس‌ها نمی‌توانند درک کنند احساسات چه طور کار می‌کنند، در حالی که نویسنده‌ها هر روز با احساسات سر و کار دارند، لمسشان می‌کنند و تک تک لحظه‌ها را نفس می‌کشند.
روانشناسی بیشتر روی دلیل این رفتارها کار می‌کند، در حالی که هنر آمده تا این لحظه‌ها را زندگی کنیم، بدون این‌که به منطق و دلیلش فکر کنیم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

24 Sep, 06:00


اینجا داستان | مصطفی مردانی pinned «سلام. می‌خوام در مورد روانشناسی نویسنده حرف بزنم. دوست دارید؟ منظور از روانشناسی نویسنده، فعال کردن ذهن برای ایده پردازی، فکر کردن و نوشتنه. موضوع از خود نوشتن بیرون میاد و وارد ذهن می‌شیم.»

اینجا داستان | مصطفی مردانی

23 Sep, 10:33


#اضطراب 05

وقتی مضطرب می‌شوم و تپش قلبم بالا می‌رود، هیچ دلیلی برای این اضطراب پیدا نمی‌کنم. همین قدر می‌دانم که اضطراب، خودش ترس از ناشناخته و ترس بدون دلیل است. آگاهی در مورد ماهیت اضطراب، کمکی نمی‌کند که آرام بگیرم. اساساً آگاهی باعث نمی‌شود که تغییری در روند زندگی‌مان شکل بگیرد.

این که بدانیم از بستنی خوشمان می‌آید، کمکی نمی‌کند که بستنی بخوریم یا نخوریم. یا تنفر از هر چیزی، باعث نمی‌شود که از زندگی‌مان بیرون برود. خبر داشتن از ویژگی‌ها کمکی به ترک یا تغییر آن نمی‌کند.

تنها چیزی که باعث می‌شود تغییر کنیم، تمایل به عوض کردن شرایط است. حتی اگر بدانیم سیگار کشیدن ضرر دارد، تا زمانی که حس بهتری نسبت به سیگار نکشیدن داشته باشیم، تغییری اتفاق نمی‌افتد.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

23 Sep, 08:31


#روایت_شغلی 02

وقتی وارد کار جدید شدم، به‌قدری اشتباهات فنی دیدم که به دانش خودم شک کردم. رفتم و یک دوره آموزشی سئو تهیه کردم تا گوش کنم. از اول تا آخر دوره، تمام مطالبی بود که قبلاً یاد گرفته بودم و مطمئن شدم که دانش درستی دارم.

بعد از این اعتماد به نفس، تصمیم گرفتم که دوره را پس بدهم. اما الان که به گذشته نگاه می‌کنم، متوجه می‌شوم همین قدر که اعتماد به نفسم را بالا برد، ارزش خرید کردن داشت. با حقوی این ماه خودم، دوباره همان دوره را می‌خرم و از مدرسش قدردانی می‌کنم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

23 Sep, 06:45


#نوشتن_آرامی 04

مهم‌ترین نوع نوشتن که باعث آرامش می‌شود، نوشتن کارهای روزانه است. این کار را جدی بگیرید.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

22 Sep, 11:54


بهترین داستان‌ها زمانی نوشته می‌شوند که رنج را بهتر درک کرده باشیم.

داستان‌ها، مسیر بیرون آمدن از آسانی به سختی هستند. هیچ داستانی برعکس این نیست.

اگر کسی فکر می‌کند نوشتن فقط برای نویسنده شدن است، مسیر را اشتباه می‌آورد.

داستان‌هایی که می‌نویسیم، ما را تربیت می‌کنند.

اگر کسی کودکی را گذرانده باشد، مصالح کافی برای نوشتن دارد.

راه‌حل همیشه جلوی چشم است، فقط آن را نمی بینیم.


اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann

اینجا داستان | مصطفی مردانی

22 Sep, 07:33


#نوشتن_آرامی 03

برای این‌که درک کنم در طول روز چه کارهایی باید انجام بدهم، حرف‌های توی ذهنم را روی کاغذ می‌اورم و به این فکر می‌کنم که چه اتفاقی می‌افتند. وقتی شروع به نوشتن می‌کنم، تصویرهای دور و برم محو می‌شوند و فقط با کاغذ سفید روبرو می‌شوم. در این حالت مراقبه با نوشتن، معمولاً ایده‌ها حمله می‌کنند و تازه متوجه می‌شویم که چه‌قدر راه‌حل برای رسیدن به جواب داریم.

اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann