آرامش (چهلسالگي)...

@chehel_salegi


🌿بفرمایید چن جرعه آرامش !

کانالی برای رسیدن به خودمون
جایی برای شنیدن حرف دل،
عاشقانه هایی که بر دل آویزونن

کپی با ذکر منبع، نوش جان

@ghasemhalajian
@safar_chehelsalegi : کانال سفرنامه های من

https://instagram.com/ghasem_hallajian?igshid=YmMyMTA

آرامش (چهلسالگي)...

22 Oct, 17:32


.
🖌 این آدرس بشدت توصیه میشود 🔻

https://t.me/addlist

آرامش (چهلسالگي)...

22 Oct, 16:32


🎵
🧲به لیست پر بازدید کانالهای تلگرام خوش آمدید

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آهنگهای شاد زیرخاکی اما طلا 🔙𝐉𝐎𝐈𝐍

گیــــاه درمــانی و طــب سنتی 🔙 𝐉𝐎𝐈𝐍

کلیپــهای  چالشـی عاشقـانه 🔙 𝐉𝐎𝐈𝐍

آمـــوزش آشپــزی و ترفنــد 🔙 𝐉𝐎𝐈𝐍

رقـص استوری و طنـز خنـده 🔙 𝐉𝐎𝐈𝐍

ادبیات و زنان و انرژی مثبت 🔙 𝐉𝐎𝐈𝐍


  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بزن جویین شو☝️☝️
https://t.me/add
💯کلی کانال ارزشمند لینک لمس کنید
🔺

@STORYقلبم

آرامش (چهلسالگي)...

22 Oct, 13:42


🪻یه نامه ی محشر از کارو برادر ویگن !

به برادر هنرمندم ویگن!
ویگن برادر نازنینم!
... تو و من دو پاره سرگردان از قلب سرگردان تری هستیم که در سینه درهم شکسته مادر ناکاممان می طپد ... در این صورت، خیلی خوب می توانیم یکدیگر را احساس کنیم، درک کنیم.
برگردیم به عقب: به سال هایی که هر دو بچه بودیم و در بیکران اضطراب و وحشت گرسنگی و ناچاری، در تنگنای یک اتاق ماتمزده، که پناهگاه هشت موجود بی سرپرست بود، من و تو آینده خود را یکی در زیر و بم نت های سرگردان موسیقی کلاسیک، و دیگری در سرگردانی کلمات اوراق پراکنده آثار بزرگان گذشته جستجو می کردیم. پوشکین به خاطر اوژین اوگین جاودانی اش، خدای من بود و چایکوفسکی به خاطر اپرایی که از این اثر ساخته، خدای تو. فقط من و تو و یک نفر دیگر، مادر ستمدیده مان، می دانستیم که من و تو روشنی آینده خود را در پهنه آسمانی جستجو می کردیم که آفتاب نداشت.

آسمان استعداد ... فاقد وسیله پرورش!
آن روزها جولانگاه طپش قلب ملتهب ما، خانه توسری خورده ی گمنامی، در یکی از محله های فراموش شده و متروک تبریز بود.به خاطر معروفیت توست که لازم دانستم چند کلامی همانطور ساده، با تو در میان گذارم.
@chehel_salegi
گوش کن ویگن عزیز!
اینکه در این نامه قبل از هرچیز شمه ای از گذشته های خودمان را به یادت آوردم، خواستم به تو یادآوری کنم که تو معروف ملتی هستی و خواستم بدانی که در سال های گذشته اگر در زندگی تو برحسب تصادف، آنچنان تغییری حاصل شده که از بینهایت گمنامی، یکباره به نهایت شهرت رسیده ای ... این دلیل بر این نیست که همه چیز در این مملکت تغییر کرده...باور کن، ویگن ...همین حالا که تو دراوج شهرت به وسعت همه اشک هایی که در گذشته گمنام خود ریخته ای می خندی،... همین حالا چه بسا استعدادهای انسانی که در سرتاسر این ملک در منتهای ذلت و تیره روز، پای دیوار شکاف در شکاف کلبه فقر، حسرت زده و ناکام می میرند ... پایه ی معروفیت تو و همه هنرمندان معروفی که امروز داریم، بر شکست ستون فقرات گمنانی این استعدادها استوار است

در بالا گفتم که موفقیت تو بر حسب تصادف حاصل شده است... راست می گویم. در محیطی که هرکس پشتوانه تلاشش طلا نبود، حسابش با زندگی و هرچه مربوط به زندگیست، پاک است.
در چنین محیط فاسد وحشت انگیزی، شکفتن استعداد فرزندان فقر صرفاً یک امر تصادفی است.تصورش را بکن ویگن ... ما در دورانی زندگی می کنیم که آهنگساز بزرگی چون سیبلیوس بی سروصدا می میرد... اما برای پسرک بی هنری به نام الویس نمی دانم چرا... چنان شهرتی آفریده اند که وقتی بنا شده برای مدتی کوتاه، جای گیتارش را به تفنگ بدهد، صدها زن احمق عزا گرفتند

من تا کنون سراغ ندارم که در کشور ما هنرمندی حداکثر بیش از دو سال « تازه» مانده باشد😔برای تازه ماندن ویگن عزیز تلاش ممتدی لازم است که هیچ ارتباطی با جاروجنجال موقتی بر سر نام یک هنرمند ندارد.
برای زنده ماندن، برای جاودان زیستن ... مدت ها مردن، سال ها سعادت و شهرت موقت را به خاک سپردن، امری است اجتناب ناپذیر... تو حنجره داری و این حقیقتی است غیرقابل انکار.
آرزو می کنم که حنجره ات ، های و هوی ساخت مطبوعات نشود. کادر آرزوهایت را وسیع کن. تو زاده رنجی ... مثل اکثر هنرمندان واقعی. برای زادگان رنج، شهرت در دنیای کنونی اگر مایه ناراحتی نباشد، زیاد هم مایه افتخار نیست. ابدیت را داشته باش ... بگذار اطلاق کلمه هنر همچنان که شیر مادرت بر تو حلال بود، بر کاری که در پیش داری حلال باشد.
سلام بر تو و بر نغمه های عشق آفرینت... سلام بر آینده درخشانی که درانتظار توست

لینک بسیار شنیدنی از زندگی ویگن 👇
https://t.me/safar_chehelsalegi/40038

آرامش (چهلسالگي)...

22 Oct, 06:00


🪻ما شاید بخندیم .... ولی خیلیا با گریه جدا شدن !

🔺چند تا از عجیب ترین علت‌های طلاق تو ایران رو ببینیم !
@chehel_salegi

آرامش (چهلسالگي)...

21 Oct, 13:47


شورای کتاب کودک، گروهی دارد باعنوان خواندن برای کودک بیمار. گروهی که کتاب‌ها را بغل می‌کنند و به بخش‌های کودک بیمارستان‌ها یا بیمارستان‌های مخصوص کودکان می‌روند و بچه‌ها را چند لحظه از درد و رنج جدا می‌کنند.
@chehel_salegi
با دیدن و خواندن خبرهایشان به حال این گروه مهربان غبطه خوردم و آرزو کردم کاش این‌قدر دل‌نازک و بچه‌دوست نبودم و می‌توانستم این گروه نازنین را در شهر خودم راه بیاندازم یا اگر هستند به آن‌ها بپیوندم اما چه کنم با اشک‌هایی که از پشت گوشی هم راه افتاده‌اند و قلبی که با دیدن شمایل گنجشک‌های بیمار مچاله شده؟...لطفاً درصورت تمایل یک صلواتی، حمدی، چیزی برای شفای کودکان بیمار بخونیم .
آیدی جهت پیوستن به این گروه : @shad_sama

اگه تمایل به کمک و عضویت در گروه واتساپی خیریه ای رو دارین که ۱۸ خانواده رو تحت پوشش داره ، لطفا پیامک بدین👇: @ghasemhalajian🙏

آرامش (چهلسالگي)...

21 Oct, 06:36


🪻تنگنای توالت 😬😬😂!

6 عصر بود و كاركنان طبقه ما، همگي اداره را ترك كرده بودند. طبقه 7 عصرهاي چهارشنبه زود خالي مي‌شود؛ چون اشتياق سفر يا مهماني آخر هفته، همكاران را فراري مي‌دهد. من هم مانده بودم تا پاورپوينت جلسه صبحانه كاري شنبه را آماده كنم. كارم كه تمام شد و فايل را ايميل كردم، با خودم گفتم بهتر است قبل از رفتن به خانه، سري هم به دستشويي بزنم تا اگر در ترافيك گير كردم، اذيت نشوم.
وقتي وارد دستشويي شدم و خواستم در را ببندم، ناگهان دستگيره كنده شد و در دستان من جاي گرفت. كارم كه تمام شد، خواستم دستگيره را در جاي خود قرار بدهم كه ديدم ‌اي دل غافل، از بيخ كنده شد. حالا من بودم و آن ساختمان اداري بي‌روح. در تنگناي دستشويي گير كرده بودم و دنياي بيرون، از من خبري نداشت. گويي در ديوارهاي سرد و بي‌رحم گم ‌شده بودم.
@chehel_salegi
هر ضربه‌اي كه به در مي‌زدم، بي‌پاسخ بود. هواكش را از جا درآوردم تا شايد ناجي‌اي بيابم؛ ولي حتي گربه‌اي كه روي ديوار روبه‌رو لميده بود و حتما در حال خوشگذراني‌ بود هم به من توجهي نكرد. نداهاي خاموش و نااميدم به جايي نمي‌رسيد و تنها همنشينم، سايه‌ام بود كه در آن فضا همراه من به انتظار نشسته بود. بدبختي آنكه موبايلم را هم روي ميز كارم در حالي كه به شارژر بود، جا گذاشته بودم.
دو ساعت گذشت و زمان در تنهايي‌ام به آرامي طي مي‌شد. خواب سراغم مي‌آمد و هر لحظه آرزو مي‌كردم كه ‌اي‌كاش به جاي اين سرويس بهداشتي لعنتي، به دستشويي فرنگي آقاي رييس رفته بودم تا دست‌كم در آنجا، راحت روي كاسه توالت بنشينم و از خواب شيرين لذت ببرم. اما اين دستشويي ايراني، با همه‌ عطرهاي خاصش، جاي مناسبي براي خواب نبود! به خودم مي‌گفتم، آيا اين تقاص گزارش‌هاي انتقادي است كه در روزنامه‌ها نوشته‌ام؟ اينكه از برخي مديران نوشتم و فساد اداري را به چالش ‌كشيدم، به حكم كارما به اينجا ختم مي‌شود؟

بين خنده و گريه سرگردان بودم و در عجب كه چرا عاقبت كارم اين‌گونه است؛ گرفتار در توالت، با خواب‌آلودگي در دستشويي و بدون گوشي! آيا مي‌توانم در آينده براي دوستانم بگويم كه بزرگ‌ترين بحران زندگي من، تنگناي توالت بود؟ ناگهان صداي قدم‌هاي نگهبان به گوش رسيد و اميدي تازه در دل من شعله‌ور شد. اين‌بار، با تمام وجود به در كوبيدم و فرياد زدم: «من اينجا هستم!» و زير لب گفتم: «بيا بگشاي در، بگشاي دلتنگم!» سرانجام، در گشوده شد و من به دنياي بيرون بازگشتم.
گاهي زندگي هم همين‌گونه است؛ در تنگناها مي‌مانيم تا ياد بگيريم كه آزادي چه زيباست و گاهي خنده‌دارترين داستان‌ها، در بدترين موقعيت‌ها‌ زاده مي‌شوند. اميدوارم دفعه بعد، اگر قرار است در جايي گير كنم، حداقل يك دستشويي فرنگي نصيبم شود😂

مهدی خاکی فیروز💎
همه ی عاشقان طبیعت‌گردی و سفر اینجان 👇
@safar_chehelsalegi

آرامش (چهلسالگي)...

20 Oct, 18:25


🪻معلم خلاق...🥹

خانم طیبه گورانی، معلم کلاس اول در هرمزگان روز جهانی کودک پارچه‌ای به بچه‌ها می‌دهد تا رویش نقاشی بکشند،بعد با آن پارچه لباسی می‌دوزد و می‌پوشد و به مدرسه می‌آید!

می‌گویند جیغ و شادی بچه ها تا هفت کوچه آن طرف می‌رفته‌...💎

کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
@safar_chehelsalegi

آرامش (چهلسالگي)...

20 Oct, 13:05


🪻آن تخم ریحان، فقط توی خاک ایران طعمش آن‌طور است!

یک رفیق شیرازی دارم که پروردگار پرورش گل و گیاه است. در حدی که اگر پایه‌ی میز ناهارخوری را هم فرو کند توی خاک، سبز می‌شود و سیب و موز می‌دهد. یک بار بهش گفتم که من عاشق ریحان ایرانم. حتی تخمش را از ایران آوردم و این‌جا کاشتم. اما آن نشد. بهناز کاشتم، باقر سبز شد. این‌قدر متفاوت. همه‌ی این‌ها را بهش گفتم. رفیقم گفت تقصیر خاک است. آن تخم ریحان، فقط توی خاک ایران طعمش آن‌طور است. به نظرم منطقی آمد. لابد یک دلیل علمی هم پشتش است.
@chehel_salegi
بعد رفیقم داستان یکی از فامیل‌های پدری‌اش را تعریف کرد که پنجاه سال پیش مهاجرت کرده و دیگر برنگشته. از همان روز اول به هر مسافری که می‌خواسته برود ایران یک بطری خالی داده و ازش خواسته تا آن را پر کند از خاک شیراز و برایش بیاورد. حالا بعد از پنجاه سال یک باغچه بزرگ دارد از خاک شیراز. همین‌قدر سورآل. اما عجیبی داستان این است که ریحانِ آن باغچه هم مثل ریحان ایران نشد. انگار تخم‌شان جی‌پی‌اس دارد و از مرز که خارج شدند، یک طور دیگر رشد می‌کنند.

ماجرای ریحان را تعمیم بدهم به هنر. لابد هنر هم توی خاک کشور فقط رشد می‌کند. هنری که مهاجرت کند، هیچ‌وقت اصالتش مثل هنری نیست که توی خاک خودش پرورش پیدا کرده است یا لااقل به درد مردمش بخورد. لابد دلیلش برمی‌گردد به ارتباط تنگاتنگ هنر و رنج مردم. هنرمندی که لای مردمش زندگی نکند، چطور می‌تواند رنج‌شان را تبدیل کند به هنر؟ سخت است به خدا. حالا فکر کنید که بخش عمده‌ای از هنرمندان کشوری هجرت کنند یک جای دیگر و بشوند مهره‌های منفعل و تکراری. یک گروهی هم داخل کشور استقلالشان را بفروشند بابت نان و جان‌شان. می‌ماند یک گروه معدود که حکم گُل‌های نایابی را دارند که ممکن است اگر خشک شوند، دیگر چیزی جای آن‌ها سبز نشود.
@chehel_salegi
آقا، سایه و #شجریان و #ناظری و #کدکنی و #کیارستمی و الخ گل‌های نایابی هستند. با رفتن‌شان مرده‌پرستی نمی‌کنیم. برای هنری که دیگر نیست گریه می‌کنیم. می‌دانیم با جریان موجود بعید است چیزی به جا‌یشان سبز شود. البته این نظر من است و برای خودم محترم است و نه می‌خواهم کسی را متقاعد کنم و نه خلافش را می‌پذیرم. تخم ریحان خوب از کجا بخریم؟

فهیم عطار 💎
اهالی گشت و گذار و سفر اینجان 👇
@safar_chehelsalegi

آرامش (چهلسالگي)...

20 Oct, 05:33


🪻فقط برای نشوندن خنده و لبخند !

یه خانم رفت خرید. موقع حساب کردن، صندوقدار متوجه کنترل تلویزیون تو کیف خانم شد و پرسید: همیشه کنترل تلویزیون رو با خودتون میبرین؟
زن جواب داد: نه همیشه، ولی شوهرم امروز نخواست باهام بیاد خرید، چون میخواست فوتبال ببینه، برای همین کنترل تلویزیون رو برداشتم.
نتیجه اخلاقی :همیشه همراه و حامی زنت باش.

صندوقدار تمام خریدهای خانم رو برگردوند، زن که از این کار شوکه شده بود پرسید این چه کاریه داری میکنی؟ صندوقدار گفت: کارت اعتباری تون مسدود شده!
نتیجه اخلاقی :همیشه به سرگرمی شوهرتون احترام بذارید.
@chehel_salegi
زن کارت بانکی شوهرش رو در آورد و از اون کشید. متاسفانه شوهرش کارت بانکی خودش رو مسدود نکرده بود.
نتیجه اخلاقی :هیچوقت قدرت و هوش زنت رو دستکم نگیر !

کارتخوان موقع کشیدن کارت نوشت: رمز موقتی که به گوشی همراهتون ارسال شد را وارد کنید.
نتیجه اخلاقی :وقتی یه مرد داره میبازه، ماشین‌ها انقدر باهوش میشن تا نجاتش بدن.

زن لبخند زد و از کیفش گوشی شوهرش رو در آورد که روش پیامک رمز اومده بود. زن گوشی شوهرش رو هم از خونه برداشته بود.
نتیجه اخلاقی :زنی که از کارات خسته شده رو دستکم نگیر.

وقتی زن به خونه برگشت نامه ای توی صندوق پستی پیدا کرد که روش نوشته بود:
نتونستم کنترل تلویزیون رو پیدا کنم، با دوستام میرم بازی رو از نزدیک ببینم. چون ممکنه خریدت طول بکشه، درها رو قفل کردم و کلیدها رو با خودم میبرم. اگه چیزی خواستی به گوشیم زنگ بزن😂😂
نتیجه اخلاقی :دست بالای دست بسیار است.
هیچوقت سعی نکن دیگری رو کنترل کنی.😄😁😜

استوری های جدی و طنز در صفحه خودم در اینستا
https://instagram.com/ghasem_hallajian?igshid=YmMyMTA2M2Y=

آرامش (چهلسالگي)...

19 Oct, 18:25


🪻گم شدن رو توی خونه تمرین می‌کردیم:

توی کمد، پشتِ لباس ها، پشتِ مبل
بعدها در خیاون، پیاده‌رو ها، کافه‌ها
و بعد توی خودمون...

آبا عابدین💎
عکس از صفحه خانم چوچاق

عاشقان طبیعتگردی اینحان👇
@safar_chehelsalegi

آرامش (چهلسالگي)...

19 Oct, 11:10


🪻مسیر زندگی در ۴ دقیقه !

#فیلمِ_کوتاه: تصور کن» ساخته‌ی "زبيگنيف_ريپچينسکی" فیلمسازِ لهستانی

این فیلمِ کوتاه، هفت سال بعد از مرگ "جان_لنون" و با استفاده از ترانه یِ "تصور کن" این خواننده ساخته شد.

در این جا "زبيگنيف_ريپچينسکی" با نشان دادنِ اتاق‌های کنارِ هم و حرکتِ دوربین که از اتاقی به اتاق دیگر می‌‌رود، مسیرِ زندگی را به تصویر می‌کشد و ترانه‌ی "جان_لنون" این تغییراتِ زندگی را همراهی می‌کند، که بخشی از این ترانه به این صورت هست:"تصور کن تمامِ مردم برای امروز زندگی‌ می کنند، تصور کن این جا کشوری وجود نداشته باشد..."....این فیلم در جشنواره‌ی کَن همان سال، برنده‌ی جایزه‌ی بهترین فیلمِ کوتاه شد.💎

اهالی سفر اینجا کنار هم هستن👇
@safar_chehelsalegi

آرامش (چهلسالگي)...

19 Oct, 05:42


🪴 پیامک صبح شمبه ! (۴۱۶)

شیرینتر از آن نیست شکر باشی وهرصبح
بر طعم خوش نان بیات ِ  لب من مست بپاشی

  ایرج جمشیدی بینا 💎
...............................
برای همدیگه آرزو کنیم که قلبمونو پیش آدمی جا بذاریم که عقلمون تا ابد تاییدش کنه !🙏

ارادتمند: حلاجیان 💎

کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
@safar_chehelsalegi

آرامش (چهلسالگي)...

18 Oct, 18:34


🪻آدمایی که دست روی حسرت‌ها و نداشته‌های ما میذارن رو کنار بذاریم !

‌‌‌بلاگرهای "عشق و پارتنر" که از رابطه‌‌ی عاشقانه‌شان "محتوای روزمره" تولید می‌کنند بلای جان مردم‌اند. توصیه‌ام این است که هرجا این جماعت "شاد، خوشبخت، عاشق‌پیشه و شیک" را دیدید، فرار کنید.
‌‌‌
حواسشان هست که دست روی حسرت‌ها و نداشته‌ها بگذارند. فرمول ثابت است. اصلا وجه مشترک اکثر بلاگرها همین است: تمرکز روی محرومیت‌ها، رویاها و فقدان‌های مخاطب. به این صورت که "ببین من حتی غذا پختنم هم شیک، رویایی و زیباست. زیر سایه‌ی معشوقِ امن و همیشگی خودم هستم. این پرتوی آفتاب رو ببین که چطور روی میز و قابلمه افتاده. ببین ما چقدر همدیگه‌ رو دوست داریم. حین آشپزی می‌خندیم و می‌رقصیم و..."
‌‌‌@chehel_salegi
مخاطب این تصویرِ طراحی‌شده، قلابی و فریبکارانه را می‌بيند و باور می‌کند، فوراً با تبر سراغ واقعیتِ زندگی خودش می‌رود: "پس چرا غذا پختن من شیک نیست. چرا پرتوی نور نمیاد و چرا پارتنرم موقع آشپزی منو بغل نکرد و نرقصید و چرا جلوی دوربین نمیاد و‌ چرا..."
‌‌‌
شما قاتلِ زندگی‌تان را لایک می‌کنید. مدام برای مقایسه تحریک می‌شوید و تقریبا همیشه در این مقایسه شکست می‌خورید‌ و چیزهایی در شما فرو می‌ریزد. به‌قول کامو: "منشأ تمام رنج‌های بشر قیاس است". گمان نمی‌کنم حتی آگاهی از "ساختگی بودن و گزینشی بودن محتوا" بتواند جلوی تاثیرش را بگیرد. تا وقتی در فضای این پیج‌ها نفس می‌کشید، آلوده‌اش خواهید شد. چنین بلاگری [که البته مانع آزادی‌اش نیستم] فعالیتی مضر و بیمارکننده دارد، که با منجنیقش هر روز مشغول سنگ‌پرانی به زندگی و روان شماست.
‌‌
معین دهاز💎
استوری های جدی و طنز در صفحه خودم در اینستا
https://instagram.com/ghasem_hallajian?igshid=YmMyMTA2M2Y=

آرامش (چهلسالگي)...

18 Oct, 14:06


🪻حکایت های جدی و طنز بابام 😂😬!

پدرِ من عادت داره خودش رو ابراهیم پور صدا بزنه! ....شوخی هم در کار نیست.مثلا اگه بهش بگی بیا بریم بیرون، جواب میده: ابراهیم پور حوصله نداره! یا مثلا میگه: ابراهیم پور چایی می‌خواد! سابقا که دورِ هم جمع بودیم و با هم غذا می‌خوردیم، وسطِ غذا خوردن ناغافل نگاهی به ما که دولُپی و با وَلع مشغول لُنبوندن بودیم، می‌انداخت. نوبتی بهمون اشاره می‌کرد و می‌گفت: ابراهیم پور کار کنه، تو بخور!
یهو انگار یه آفتابه آب یخ رو سر آدم خالی کرده باشن! غذا توی دهن می‌ماسید و دیگه پایین نمی‌رفت! من که شاعر و بیکار بودم، بیشتر از همه در معرض این اظهار لطف قرار می‌گرفتم و همیشه موقع ملحق شدن به سفره‌ی غذا، خودم رو جمع و جور می‌کردم که زیاد توی چشم نیام و استرس اینو داشتم که یهو مورد عنایت قرار نگیرم!
زمان دانشجویی که هنری بازیم شکوفا شده بود و موهام رو بلند کرده بودم، همراهِ من بیرون نمی‌اومد! می‌گفت ابراهیم پور توی محل آبرو داره! سالها پیش فکر می‌کردم اگه کتابی منتشر کنم، دیگه به چشم یه فرد مفید در جامعه بهم نگاه می‌شه! با ذوق و شوق اولین کتابی که چاپ کرده بودم رو پیشش بردم.
بعدا ازش پرسیدم کتابمو خوندی؟ نگاه عاقل اندر سفیهی بهم انداخت و گفت: ابراهیم پور اگه بخواد شعر بخونه، میره حافظ می‌خونه! دیدم خداییش داره حرف حساب می‌زنه! چند سال بعدش یه برنامه شبانه رادیویی داشتم که توی اون درباره‌ی سینمای ایران و جهان صحبت می‌کردم. یه بار ازش پرسیدم: برنامه م رو گوش میدی؟ همون نگاه همیشگیش رو بهم انداخت و گفت:
ابراهیم پور شبا رادیو گوش نمی‌ده! شبا فقط راننده کامیونا رادیو گوش میدن!
خلاصه هیچ وقت نشد که به من افتخار کنه!
مدتها پیش که با خانم والده داشتیم خاطره‌های قدیمی رو دوره می‌کردیم و یادش بخیر می‌گفتیم، یاد سالها قبل افتادم که برادرای پلیس، من رو با دختری ارمنی توی خیابون گرفته بودن!
اون سال‌ها آخرین حد روابط عاشقانه‌ی ما نسل در به در، قدم زدن توی پارک یا خیابون بود! اگه خیلی شانس می‌آوردیم و رابطه به اون حد رسیده بود، شاید می‌تونستیم موقع راه رفتن دست طرف رو هم بگیریم! مثل بچه‌های امروز امکانات نداشتیم! خبری ازخونه رفتن و مهمونی و سفر و بشکن و بالا بنداز نبود!
@chehel_salegi
حتی سینما هم با خیال راحت نمی‌تونستیم بریم! چون کنترل چی هر ۳ دقیقه یه بار با چراغ قوه اش می‌اومد بالای صندلی و جلوی ملت نور می‌انداخت توی صورتمون و چک می‌کرد که دست مون روی پای خودمون باشه!
خلاصه ما رو گرفتن و من همون لحظه‌ی اول یه چک آبدار از یکی از مامورها خوردم و منتظر بعدی هاش بودم!
بعد نمیدونم ابراهیم پور از کجا ظاهر شد و اونا رو کشید یه طرفی و پس از نیم ساعت چک و چونه زدن آزادمون کردن. به مادرم گفتم عجب شانسی اوردیم اون روز.خدا رو شکر بابا ما رو تصادفی دید!
گفت: تصادفی نبود! هر وقت که هیجان داشتی و حسابی به خودت می‌رسیدی و بیرون می‌رفتی، می‌فهمید قرار داری.
کار و بارش رو ول می‌کرد و به فاصله‌ی ۲۰۰ متری دنبالت میومد تا اگه یه وقت کمیته‌ای ها گرفتنت، سریع بیاد جلو!

پدر دیگه چندسالی هست که بازنشست شده و خونه نشین. روزا به گلدونای متعدد و باغچه‌ای که گوشه حیاط درست کرده، رسیدگی می‌کنه و وقتایی که حوصله‌ش سر می‌ره، عینک کوچیکشو می‌زنه، برای خودش چای می‌ریزه، کتابی ورق می‌زنه یا می‌نشینه به دیدن فیلمهای قدیمی ...
دیشب که تلفنی صحبت می‌کردیم، پرسیدم حالت چطوره؟
یکم مکث کرد و گفت: ابراهیم پور خسته ست...
احساساتی شدم و گفتم بیام ماچت کنم خستگیت درآد؟
جواب داد : با ابراهیم پور که حرف می‌زنی، ازین قرتی بازیا در نیار!
گفتم: چشم!

حامد ابراهیم پور💎
کانالی خاص برای عاشقان سفر 👇
@safar_chehelsalegi

آرامش (چهلسالگي)...

18 Oct, 09:53


🪻چه توصیه‌ای برای انتخاب همسر به خانم هایی که هنوز ازدواج نکردن داری؟!

از مخاطبای خانم صفحه م پرسیدم اگه به عنوان یه خانم ازدواج کردی، چه توصیه‌ای برای انتخاب همسر به خانم هایی که هنوز ازدواج نکردن داری؟!...جواب ها بسیار خوندنی و جالب بود

_می گفت: با کسی ازدواج کنید که از دیدن شما چشماش برق خوشحالی بزنه، به شما اهمیت بده....خوشی‌های کوچیک بینتون ارزش داره باشه.زندگی بالا و پایین زیاد داره ولی اگر اعتماد و علاقه باشه درست میشه.
_نوشته بود: مهم ترین چیزی که باید بهش توجه کنی اینه ببینی پدر خوبی برای بچه هات میشه؟! اگه اره بدون همسر خوبی هم خواهد بودن
@chehel_salegi
_می گفت:کوچکترین رفتارو کلامش درنظربگیر شاید نشانه ای باشه که از بدبخت شدنت جلوگیری کنه، و اینکه ذات ادما هیچوقت تحت هیچ عنوانی عوض نمیشه امیدی به تغییر نداشته باش، پس نگو بعد از ازدواج خوب میشه، و مهمتر از همه از نظرمالی حتما مستقل باشی
_با مردی ازدواج کن که اولویتش تو باشی نه مادرش
_راحت بگم؛ مردی رو انتخاب کن که حوصله داشته باشه، حوصله‌ی شنیدن دردل‌هات، حوصله‌ی بالا پایین رابطه، حوصله‌ی بزرگ کردن بچه ها
_ببین حامیه یا محدود کننده! دخترجان ما به اندازه کافی توی خونه پدرمون محدود شدیم نرو سمت مردی که بیشتر دست و پات رو ببنده سمت اونی برو که حمایتت کنه
_نمیگم میلیاردر باشه ها.اما بیین توانایی میلیاردر شدن داره یا نه جربزه خیلی مهمه
_چه قشنگ می گفت :با مردی ازدواج کن که خوب خودت باشه نه خوبی که خونوادت تعیین کردن

محمد وظیفه شناس💎
استوری های جدی و طنز در صفحه خودم در اینستا
https://instagram.com/ghasem_hallajian?igshid=YmMyMTA2M2Y=

آرامش (چهلسالگي)...

18 Oct, 05:43


🪻جمعه و خاطرات ناب کودکی !

یادش بخیر وقتی سرِکلاس حوصله درس رو نداشتیم الکی مدادو بهونه میکردیم بلند میشدیم و میرفتیم گوشه کلاس دمِ سطل آشغال بتراشیم💎

@chehel_salegi

آرامش (چهلسالگي)...

17 Oct, 18:30


🪻چه افتخاری بالاتر از این ؟

در صفحه پروفایل یکی از عزیزان دو کلمه نوشته بود. ترجمه‌ش ولی یک فرهنگه:

«هم‌عصر شجریان».

از این کامل‌تر و قشنگ‌تر هم مگه داریم؟ مگه میشه؟ مگه هست؟!


محبوبه‌ احمدی💎
@mahmadi_b
@chehel_salegi

آرامش (چهلسالگي)...

17 Oct, 15:36


🪻قدر همو بدونیم💔

ما اصلا فرصت قهر و جدایی و طلاق و دوری رو نداریم .....

برای شادی روح درگذشتگان اعضای کانال ِ (@chehel_salegi) دعا کنیم🙏

اهالی سفر و گردشگری اینجا هستن👇
@safar_chehelsalegi

آرامش (چهلسالگي)...

17 Oct, 06:20


نوشته بود کارگری که خبر نداشت کار گاه دوربین دارد ...دو نکته از این قاب توجه ام را جلب کرد، یکی اینکه رقص و شادی او فضای آهنگین کارگاه را آهنگین ‌و زمختی محیط کار را تلطیف کرد و به کالبد خشک و بی روح آنجا شور و نشاط و زیبایی دمید ...دوم اینکه او تجربه ی شادی و دریافت انرژی را منوط ومشروط به حضور و وجود دیگری نکرد و خودش به خودش در تنهایی حال داد ،حال خوش و این کار دشواری ست ...چرا که تنهایی شاد بودن دشوارتر از تنهایی غم خوردن است ...رقصیدن در تنهایی نه فقط شیوه ای از شادی که شریف ترین شکل پنهان کاریست ...رقصی چنین میانه ی آهن پاره ها نشانه ی توانایی است ...توانایی خلق شادی در تنهایی ...
@chehel_salegi
بلز پاسکال می گفت :تمام مشکلات بشر ریشه در ناتوانی او در آرام و تنها نشستن در یک اتاق دارد ،مقصودش گریز آدمی از مواجهه با خود و اندیشیدن در باره ی خود بود ...اما گاهی مشکل آدمی این است که نمی تواند از تنهایی یا به تنهایی لذت ببرد ...وقتی تنهایی به استراتژی بدل شود ،دیگر تراژدی نیست ...به قول کامو :تراژدی این نیست که تنهاباشی بلکه این است که نتوانی تنها باشی!💎

@safar_chehelsalegi

آرامش (چهلسالگي)...

16 Oct, 18:25


🪻آدم سالم توی رابطه ؛ چطوریه؟


تو هیچوقت نگران این نیستی که خانوادت یه بچه دیگه به ‌جات بیارن، آدم سالم تو رابطه دقیقا همین شکلیه.💎

اگه دوس داشتین ؛ برداشت تون رو از طریق بات ناشناس 👇هدیه بفرمایید به بنده و رفقای مجازی عضو کانال ِ @chehel_salegi

https://t.me/HarfBeManBOT?start=NTAzNDEzNjE