ترجمه سورة البلد
لَا أُقْسِمُ بِهَٰذَا الْبَلَدِ
قسم به این شهر.
وَأَنتَ حِلٌّ بِهَٰذَا الْبَلَدِ
و تو باشندۀ این شهر هستی.
وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ
و (قسم) به پدر و فرزندانی (که به وسیلۀ آدم به دنیا آمده است).
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ
بیگمان انسان را در رنج و مشقت آفریدیم.
أَيَحْسَبُ أَن لَّن يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ
آیا فکر میکند که هیچکس بر او قدرت نمی یابد؟
يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالًا لُّبَدًا
(افتخار کرده) میگوید: « ثروت زیادی خرج کردم. »
أَيَحْسَبُ أَن لَّمْ يَرَهُ أَحَدٌ
آیا فکر میکند کسی او را ندیده است؟
أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَيْنَيْنِ
آیا برای او دو چشم نیافریدیم؟
وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ
و زبانی و دو لب؟
وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ
و به او دو راه را نشان ندادیم؟
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ
ولی او با تحملِ رنج و زحمت راهِ سخت و دشوارگذاری را سپری نکرد.
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ
ترا چه آگاه ساخت که راه سخت و دشوارگذار چیست؟
فَكُّ رَقَبَةٍ
(سپری کردن این راه عبارت است از) آزاد ساختن اسیر.
أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ
یا دادن طعامی در روز گرسنگی.
يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ
برای یتیم خویشاوند.
أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ
یا برای مسکین زمین گیری.
ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ
و باز در عین حال از کسانی باشد که ایمان آورده اند، و یکدیگر را به صبر توصیه کرده، و (نیز به) مهربانی توصیه نموده اند.
أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ
هم ایشانند یاران دست راست.
وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ
و آنانیکه از آیات ما انکار ورزیده، ایشان یاران دست چپ اند.
عَلَيْهِمْ نَارٌ مُّؤْصَدَةٌ
بر ایشان چنان آتشی است که همه روزنه های آن بسته است.