ختم خوانی بین الحرمین

@bainalharamein1


کانال ترحیم و ختم خوانی بین الحرمین

💠💠💠💠💠💠💠💠💠

برای ارسال صوت متن مادحین بزرگوار جهت بارگذاری درکانال به ایدی های زیر 👇 مراجعه نمایید
@mahdawyat_49m
@zamen14
@Montaza7
@bainalharamein1

ختم خوانی بین الحرمین

06 Sep, 20:02


#نوجوان

*نوجوانِ من خدا نگهدارت*
*رفتی و دستِ علی به همراهت(2)*

*آرزویم بود*
*دامادیت بینم*
*گُل زِ روی تو*
*در شادیت چینم*

*نوجوانِ من خدا نگهدارت*
*رفتی و دستِ علی به همراهت(2)*

*قبرِ تو باشد*
*چون حجله گاه تو*
*من نمی بینم*
*دیگر نگاه تو*

*نوجوانِ من خدا نگهدارت*
*رفتی و دستِ علی به همراهت(2)*

*گَر حنا آرَم*
*بهرت حنا بندان*
*بر لبم گیرم*
*از داغِ تو دندان*

*نوجوانِ من خدا نگهدارت*
*رفتی و دستِ علی به همراهت*

*نوجوان مُرده*
*آهِ دلش سرد است*
*در وجودِ او*
*لبریزهِ از درد است*

*نوجوانِ من خدا نگهدارت*
*رفتی و دستِ علی به همراهت(2)*

*بر سَرِ قبرش*
*ریزم گُلِ شادی*
*چون ندیده است*
*او روزِ دامادی*

*نوجوانِ من خدا نگهدارت*
*رفتی و دستِ علی به همراهت(2)*

*کِل زنید بهرش*
*چون گشته است ناکام*
*نوجوان خواب است*
*کِل بزنید آرام*

*نوجوانِ من خدا نگهدارت*
*رفتی و دستِ علی به همراهت(2)*

*حجله گاهش را*
*مادر کند خوشبو*
*(هستی)بهرش گو*
*(پرویزی)خواند از او*

*نوجوانِ من خدا نگهدارت*
*رفتی و دستِ علی به همراهت(2)*

🔸️شاعر:
#علیمحمدی

کانال ترحیم و ختم خوانی بین الحرمین

💠💠💠💠💠💠💠💠💠

برای ارسال صوت متن مادحین بزرگوار جهت بارگذاری درکانال به ایدی های زیر 👇 مراجعه نمایید
@mahdawyat_49m
@zamen14
@Montaza7
@bainalharamein1

ختم خوانی بین الحرمین

06 Sep, 20:02


"#جوان
#سبک_گل_پونه

هرجاکه یادی ازگل وآلاله کردم,....
آمدبیادم خاطراتت ناله کردم,....
شدقاب عکست همدم تنهایی من دادوبیداد
برق نگاهت بوده چون تسکین دردم, ...
آن خوش بیانی خوش زبانی آتشم زد
وقتی که رفتی درجوانی آتشم زد

گل بودی وعمرت چوگل دُردانهٔ من,...
دست خزان چیدت گل کاشانهٔ من,..
مادربقربانت شود که زیرخاکی, ...
رفتی ندیدی این دل ویرانهٔ من, ...
دردفراقت مَه جبینم آتشم زد(٢)
غم گشته دیگرهمنشینم(٢)

مولاچه آمدبرسرت ازداغ اکبر,ای حسین جان
آندم که میزدپیش چشمان توپرپر, ای حسین جان
مولاشنیدم دیده ای جان کندنش را, من بمیرم
مرگ خودت کردی طلب ازحی داور, ای حسین جان
تاحلق خونین رانشان دادآتشت زد
آن لحظهٔ آخرکه جان دادآتشت زد

#تذکر،میتونیدبجای«ای جوانم» اسم جوان متوفی روببرید"

https://t.me/bainalharamein1

ختم خوانی بین الحرمین

06 Sep, 20:02


#جوان_ناکام
#سبک_دشتی

به دل هفت روز غمی جانانه دارم//کنار قبر  تو  کاشانه  دارم

تو بودی ای پسر دار و ندارم//زداغت من دلی دیوانه دارم

الان هفت روزه بوی گل نیومد//بخونه لاله و سنبل نیومد

کجا رفتی تو ای ماهه منیرم//به سوی گل چرا بلبل نیومد

گل خوش رنگ و بویم//بیا مادر به سویم

بیا مادر عروسیت بگیرم//بیا تا بوسه از رویت بچینم

بیا و رخت دامادی به تن کن//که مادر جشن شادیت بگیرم

کفن کردی بتن مادر بسوزم//بیا بنگر پسر این حال و روزم

تورفتی تا ابد باید بسوزم//کجا رفتی ترا مادر بجویم

بیا مادر به آغوشت بگیرم//به آغوشت پسر ماوار بگیرم

تو بودی ای پسر تنها امیدم//گلی از گلشن عمرت نچیدم

اَلا ای بلبل شیدای مادر//کجا رفتی تو ای دنیایمادر

ز بعدت زندگانی را نخواهم//خدا داند جوانی را نخواهم

دلم راغرق خون کردی ورفتی//مرا آتش فشان کردی ورفتی

بیاد آن رخ ماهت بمیرم//مرا خانه نشین کردی و رفتی

https://t.me/bainalharamein1

ختم خوانی بین الحرمین

06 Sep, 20:02


"#رباعی_در_فراق_جوان

بنالم با نوای بی نوایی
عزیز دُردانهٔ بابا کجایی
الهی کاش آندم مرگ میمُرد
نمی افتاد بین ما جدایی

مو که داغ تو دیدوم چون ننالوم
غم هجران کشیدوم چون ننالوم
توکه رفتی شدم چون بیدمجنون
مو کز غصه خمیدوم چون ننالوم

تو رفتی عکستو درقاب کردم
دلم را از غمت بی تاب کردم
من از باران چشمم خاک قبرت
ز بس باریده ام سیراب کردم

سرشب تابه صبح تاشب دوباره
برایت اَبر چشمم اشک باره
نمی دانستم این اندازه داغت
برایم ای پسر جان درد داره

سه پنج روزه بدام غم اسیرم
شب هفت تو را ماتم بگیرم
توکه رفتی نخواهم زنده باشم
دعا کن بر سر قبرت بمیرم

توکه رفتی دلم درتاب وتب شد
نبودی مادر توجان به لب شد
چه شبهایی که بی توسرشدای وای
برایم هفت شب هفتاد شب شد

گلی پرورده بودم دادم آبش
بزرگش کرده ام باآب وتابش
گلی که زحمتش را خودکشیدم
اَجل بگرفته یکباره گلابش

از آن روزی که رفتی از کنارم
چنان شمعی بسوزم اشکبارم
ندانستم غمت اینگونه باشه
چــگونه سـر نمــایـم روزگــارم

فشاندم از بصر اشک روان را
قسم دادم خدای مهربان را
الهــی هیـچ بــابــایـی نبیــند
به عمرخود غم وداغ جوان را

گلم عطرش میان بوستان نیست
جوان من میان دوستان نیست
خداوندا بده صبر این دلم را
که داغی بدتر ازداغ جوان نیست

نشد آخر ببینم شادی ات را
ز بنــد آرزو آزادی ات را
دلم میخواست یک روزی ببینم
شب خوشبختی ودامادی ات را

چه می شدکه منم شادی ببینم؟
در ایـن ویـرانـه آبـادی ببـینم
اَجل میداد اگرمهلت چه می شد؟
تـو را در رَخـت دامـادی ببـینم.
     

🔸️شاعر:
#علی_اکبراسفندیار«مداح»"

https://t.me/bainalharamein1

ختم خوانی بین الحرمین

06 Sep, 20:02


"# جوان


بـزرگـت كـردم و خيرت نديدم
 گلـي از گـلشن رويــت نچيدم
 
تو گل بـودي نه وقت چيدنت بود
 جـوان بـودي نه وقت مردنت بود
 
عـزيـز مـن چه وقت رفتنت بود
 چه وقت زير خاك خوابيدنت بود
 
عـزيـزم رفـتي و از مــا بريدي 
بـه ســوي آسـمانها پر كشيدي
 
فلــك آخــر تـوانـم را گرفتي
 ز دســتـم نـو جـوانم را گرفتي
 
خـدايـا بـي سرو سامانم امشب
 اسيــر درد بـي پـايـانم امشب
 
گريز:
اگر شما ببينيد پدري كنار جسم بي جان جوانش ناله ميزند ، چه ميكنيد؟...
 
حتما به او تسليت مي گوييد ، اشك چشمانش را پاك مي كنيد ...
 
ولي بميرم براي پدري كه آمد كنار بدن پاره پاره ي علي اكبرش... 
 
لالـه اش را ديـد پرپر روي خاك 
قـطعه قـطعه ريز ريـز روي خاك
 
داد از كـف طـاقـت و از پـا فتاد 
صورتــش بـر صـورت اكبر نهاد
 
گـل كــجا و صـدمه ي آهن كجا 
من كــجا و خنده ي دشمن كجا 
 
 ديده بستي يا ز من دل كنده اي؟ 
دســت و پا زن تا ببينم زنده اي 
 
كوفيان چه كردند؟ تسليت دادند؟ اشك چشمان حسين را پاك كردند؟ نه ، تا اين پدر صورت به صورت علي گذاشت صداي هلهلـه ي كوفيـان بلنـد شـد ، 
ديدند بانويي مجلله از سوي خيمه ها آمد و زير بغلهاي حسين را گرفـت و بـه 
خيمه برگرداند ، همه گفتند: اين زن را چه كسي مي شناسد؟ جواب آمد: ايـن
دختر علي ( زينب س) است...
 
مي خواهم بگويم اينجا زينب زير بغل برادر را گرفت ، اي كاش مَحرمي هم بود و زينب را تسليت ميداد ، كجا؟ آن زمان كه لب به رگهاي بريده ي حنجر برادر 
 گذاشته بود... 
 
يـافـت آن گـل را ولي پرپر شده
 پـاره پـاره پـيـكري بي سر شده 
 
گفـت:آيـا يـوسـف زهــرا توئي
 آن كـه مـن گم كرده ام آيا توئي
 
گرچه سر تا پاي تو بوسيدني است
 ليـك يك جـا براي بوسه نيـست 
 
 
 
اي شمـر بي حيا تو مزن تازيانه ام
من از كنار كشته ي اين يار نمي روم 
 
مـن بـا عـلي اكـبر و عباس آمدم 
تنها و غـريب از اين ديار نمي روم 
 
 
 
 دردها هست ، ولي فرصت گفتاري نيست 
 عــازمم قافله را قافـله سالاري نيست 
 
 بگـذاريــد بمانم به برش يـک امشب 
 تا نگويند بر اين كشته عزاداري نيست
 
 
روضه علی اکبر (ع)"

https://t.me/bainalharamein1

ختم خوانی بین الحرمین

30 Aug, 20:10


‍ #پدر
در سوگ پدر با سبک زیبا

⚫️⚫️⚫️🌹🌹⚫️⚫️⚫️⚫️🌹🌹⚫️⚫️⚫️🔷🔷🔷🔷🔴🔴🔴

بابای عزیزم مرو از برمن
پدر خون شدازغم دوچشم ترمن
(مریز از غمت خاک غم بر سر من )

کجایی ببینی تو آه شبانه
ز داغ تو دارم زغم من ترانه

تو ماه شب من / تو ذکر لب من / فدات شم بابائی۲


بابای عزیزم بابایی بابایی
الان چند شبه که تو از ما جدایی

دیگر خانه ام را نباشد صفایی
تو ای نازنینم بگو در کجایی

تو ماه شب من / تو ذکر لب من / فدات شم بابائی۲


چرا بی خبر رفتی ای نازنینم
حلالم نما ای مه بی قرینم

بناگه پدرجان بریدی توازما
بگو مهربانم چه دیدی تو از ما

تو ماه شب من / تو ذکر لب من / فدات شم بابائی۲


تن خسته و دست پر پینه ات
نشانی است از آن رنج بر سینه ات

زیادم نمیره چه سختی کشیدی
بمیرم به دنیا نو راحت ندیدی

تو ماه شب من / تو ذکر لب من / فدات شم بابائی۲

چه مظلوم تو رفتی بابای عزیزم
نشینم مزارت پدر اشک و ریزم

غریبانه رفتی پرستوی خسته
تنت بوده بیمار . دلت بود شکسته

تو ماه شب من / تو ذکر لب من / فدات شم بابائی۲


دگر با علی همدم و همنشینی
تو ای گل که خفته زیر زمینی

(صفا) بی پدر من نخواهم جهان را
نثارش نمایم من اشک روان را

تو ماه شب من / تو ذکر لب من / فدات شم بابائی۲
🌹🌹🌹

شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی

ختم خوانی بین الحرمین

23 Aug, 20:10


برای مشاهده و مطالعه ی احادیث روی لینک ها کلیک کنید ⬆️⬆️

ختم خوانی بین الحرمین

23 Aug, 20:09


وظیفه فرزند پس از وفات پدر و مادر - ویکی‌پرسش
https://wikiporsesh.ir/%D9%88%D8%B8%DB%8C%D9%81%D9%87_%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF_%D9%BE%D8%B3_%D8%A7%D8%B2_%D9%88%D9%81%D8%A7%D8%AA_%D9%BE%D8%AF%D8%B1_%D9%88_%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1

ختم خوانی بین الحرمین

23 Aug, 20:09


ترغيب به نيكى كردن به پدر و مادر بعد از مرگ آنان
https://www.hadithlib.com/rolls/view/3000223/%D8%AA%D8%B1%D8%BA%D9%8A%D8%A8-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D9%8A%D9%83%D9%89-%D9%83%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D8%AF%D8%B1-%D9%88-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%A2%D9%86%D8%A7%D9%86

ختم خوانی بین الحرمین

16 Jun, 14:21


#پند
روح بزرگ موءمن عصیان نمی پذیرد
این بیکرانه دریا طوفان نمی پذیرد
طبع بلند مردان پستی نمی گزیند
آری طلای کامل نقصان نمی پذیرد
جبران دل شکستن ایدوست دلنوازیست
این معصیت به توبه جبران نمی پذیرد
قلب پدر میازار تندی مکن به مادر
هرگز چنین گناهی غفران نمی پذیرد
ما جاهلیم آز آنرو باک از گنه نداریم
عاقل عذاب حق را برجان نمی پذیرد
برمردم منافق بیهوده است تبلیغ
بوجهل از جهالت ایمان نمی پذیرد
نیکوترین عبادت مخفی ترین آنست
طاعات با ریا را یزدان نمی پذیرد
یارب بلای نخوت از جان ما بگردان
کاین درد خانمانسوز درمان نمی پذیرد
برصفحه دل ما نام حسین ع نقش است
این لوح هیچ نقشی جز آن نمی پذیرد
زین غم که سوخت دشمن سامان آل طاها
شوریده این سر من سامان نمی پذیرد
خواهم که دفن گردد جسمم به کربلایش
مدفون کربلا را نیران نمی پذیرد
در بحث گفتگو را کوتاه کن (موءید)
دیدی اگر حریفت برهان نمی پذیرد

ختم خوانی بین الحرمین

16 Jun, 14:21


#پندیات

ارزش هرگفتگو از صدق آن پیدا شود
هرکه حق گوید کلامش نقش بر دلها شود

مغز هرپسته بود معیار سنجش ای عزیز
پسته گر بی مغز بود لب واکند رسوا شود

ای که میخواهی کلامت رخنه در دلها کند
شرط اول در بلاغت هست ، سخن زیبا شود

نوش مردم نیستی! پس نیش بر آنان مشو
در نیش دار بشرچون خار در صحرا شود

صیقلی کن دل که تا آیینه گردی درجهان
بادل پرکینه کی مرآتِ آدمها شود

صورت زیبا نباشد مایهٔ فخر و وقار
سیرت زیبا سبب بر عزً ت عقبا شود

عاقبت گرگ اجل زین گله از ما میبرد
این جهان کی خانهٔ امنی برای ما شود

این تن خاکی اگر پرورده ای در عزّ وناز
قبر تاریک و گل مرطوب نصیب ما شود

تا به کی از جامهٔ فاخر نمائی افتخار
فخر انسان کی تواند جامهٔ دیبا شود

هرکه با آل علی پیوست عنوانی گرفت
از شرارت آدمی چون خاک زیر پا شود

مرگ در پی باشد وتو درپی آب حیات
اینچنین آبی بگو کی بهر ما پیدا شود

مرگ یاران مایهٔ عبرت شود اندر جهان
گربشر را دیده عبرت نگر بینا شود

آخرین توشه زاموال جهان باشد کفن
گرچه عمری جای نرمت مأمن و مأوا شود

آنچه را گفتی (صفا) کس قادرِ تکذیب نیست
حرف حق است و کجا دست مایهٔ حاشاشود

🔸️شاعر:
#حاج_قاسم_جناتیان_قادیکلایی

ختم خوانی بین الحرمین

16 Jun, 14:21


#پندیات

هر كه عارى از ريا گردد صفايش مى دهند
 چون كه گردد باصفا بر ديده جايش مى دهند
 
اهل تقوا را به محشر امتياز ديگريست
 گرچه اين جا بيشتر جام بلايش مى دهند
 
بى بها بودن به نزد خلق گنجى پربهاست
 خاك چون آدم شود قدر و بهايش مى دهند
 
هر كسى از راه فهمش مى كند درك سخن
 هرچه سوزِ نى فزون باشد نوايش مى دهند
 
آب حيوان خضر را رمز نجات مرگ نيست
 فانى فى الله را آب بقايش مى دهند
 
همچو يوسف در جوانى ترك شهوت كن كه نفس
 هرچه كام دل برآرد اشتهايش مى دهند
 
از مقام لا به اِلاّالله انسان مى رسد
 هر كه اين معنى نداند حكم لايش مى دهند
 
قفل جنّت را كليدى هست در دست على
هر كه را خواهد على اِذن سرايش مى دهند

ختم خوانی بین الحرمین

16 Jun, 14:21


#پندیات

تا توانی در جهان رنگ‌_ها ، یکرنگ باش
عاری از شیرین‌زبانی‌های پر نیرنگ باش

باش چون آیینه ، شفاف و زلال و بی غبار
نه به قلب شیشه از نامردمی‌ها سنگ باش

نیستی گر رهرو ِ پیر طریق و معرفت
لااقل در سعی کسب دانش و فرهنگ باش

یکدلی را پیشه‌ی خود ساز با یاران ، ولی
بر سر دون‌مایگان ، مانند قلماسنگ باش

ساربان را در خطا دیدی اگر ، فریاد کن
کاروان جهل و غفلت را نوای زنگ باش

دستگیری کن به همت از گرفتار و ضعیف
چون عصا در زندگانی ، دستگیر لنگ باش

دیدگان پر هوس را ، بندگی هرگز مکن
بلکه با شیطان نفست دایماً در جنگ باش

باد بر غبغب مکن در محفل بیچارگان
مثل (ساقی) غمگسار مردم دلتنگ باش

🔸️شاعر:
#سید_محمدرضا_شمس (ساقی)

ختم خوانی بین الحرمین

16 Jun, 14:21


#پندیات

اى دل ز چه رو طاعت دادار نكردى؟
خوفى ز عذاب و  شَرَرِ  نار نكردى؟
یك عمر تو را داد خدا مهلت و هیهات
دل را بَرى از صحبت اغیار نكردى؟

گفتم كه مكن پیروى از نفس بد اندیش
كردى تو از او پیروى و عار نكردى؟
گفتم كه مرو از ره بیراهه كه چاه است
رفتى و هراسى ز شب تار نكردى؟

گفتم به ره خیر بكن سیم و زر ایثار
بس سیم گرفتى  و زر ایثار نكردى؟
گفتم كه مزن تیشه تو بر ریشه اسلام
رحمى تو بر این نخل پر ازبار نكردى؟

مزد  زحمات على  و  آل  ندادى
شرمى ز رخ احمد مختار نكردى؟
دستى به سر طفل یتیمى نكشیدى
وز پاى به ره مانده برون خار نكردى؟

در مرگ كسى قطره اشكى نفشاندى
همدردى خود را به كس اظهار نكردى؟
جز فتنه و شر از تو دگر كار نیاید
از خیر چه دیدى كه تو این كار نكردى؟

صد بار بدى كردى و دیدى ثمرش را
نیكى چه بدى داشت كه یك بار نكردى؟
«ژولیده» مزن دَم به عمل كوش كه كارى
از بهر خود از گفتن اشعار نكردى؟

🔸️شاعر:
#ژولیده_نیشابوری

ختم خوانی بین الحرمین

13 May, 19:58


#پندیات

پندیات*
🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌸🌸🌸🌸🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷

پرده در محرم اسرار نگردد ای دوست
بی هنر شهره به بازار نگردد ای دوست
خصم دانا به ز دوستی که جاهل باشد
مرد نادان که به تو یار نگردد ای دوست
دفع شر جز به سلاح وبزبان ممکن نیست
چون به نفرین دفع اشرار نگردد ای دوست
هرکه بر دار شود  درگذر چرخ زمان
به یقین میثم تمار نگردد ای دوست
مرد حق باش که تا نام تو بماند به جهان
کارخیرکن محو آثار نگردد ای دوست
دست بیچاره بگیر و گره ائی بازنما
لطف یزدان گره درکار نگردد ای دوست
فرد خوابیده به هشدار بلند می گردد
فرد خود خواب زده بیدار نگردد ای دوست
ریش و تسبیح وعبا نشانه از تقوا نیست
سنجش ما  غیر کردار نگردد ای دوست
ازچپاول میتوان کوهی ز زر انباشته کرد
از حلال گنجی  که انبار  نگردد ای دوست
ظلم ظالم  سبب ترسیدن ماست بلی
این گروه سیر ازاین کار نگردد ای دوست
بس که این جامعه بیمار ریا و هوس است
کاش چنین درد پدیدار نگردد ای دوست
خانمانسوز تر از آه پدر ومادر نیست
کس به نفرین گرفتار نگردد ای دوست
هست تقوا  (صفا) مانع لغزش به گناه
اسب سرکش که بی افسار نگردد ای دوست



شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی

ختم خوانی بین الحرمین

13 May, 19:58


پندیات
#جدید۹۹
تقدیر و قضا
⚫️⚫️⚫️🔵🔵🔵🔵🟣🟣🟣✳️✳️✳️✳️❤️❤️❤️🌹

آدمیزاده اگر رستم دستان باشد
یا به قدرت همچو اسکندر دوران باشد

مرمرین کاخ بسازد که کشد سر به فلک
به زر و زور و مقام مثل سلیمان باشد

نتواند برهاند جان ز چنگال اجل
هر چه تقدیر نوشته به یقین آن باشد

گر که تقدیر تو باشد بمیری سر کوه
یا که نعش تو میان برف پنهان باشد

بخداوند نشود زره ایی از تقدیر کم
گر که یک ارتشی بر تو نگهبان باشد

حب دنیا به بر اهل دلان مضموم است
این کلام از دهن ختم رسولان باشد

آدمی گر که بخواهد بشود عرش مقام
گر که شمری بشود یا که چو سلمان باشد

هر چه خواهی کن !! ولی فکر قیامت هم باش
چونکه آن روز جزا قرب ، به ایمان باشد

درد کهنه عاقبت خانه خرابت سازد
گر بخواهی ز برای کبر درمان باشد

حیف باشد بهر دنیای دنی دل شکنی
دل شکستن بخدا کار رذیلان باشد

کار خیر کن شود روز جزا راه نجات
شام قبر حیدر کرار به تو مهمان باشد

وای بر آنکه کند ظلم و جفا بر دگران
خدعه گر تا به ابد همدم شیطان باشد

هر چه کردی تو (صفا) روز جزا میبینی
حاصل بزر نکو قوت فراوان باشد


شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی

ختم خوانی بین الحرمین

13 May, 19:57


#پندیات

پند

✔️✔️

آدمیزاده یقین اهل فنا خواهد بود
آنکه باقی است به ابد ذات خدا خواهد بود
بهره از عمر فنا گیر به چند روزه حیات
چند صباح دگری نوبت ما خواهد بود
پُر چو پیمانه شود جان زتنت برگیرد
نظرش نیست که چه وقت و به کجاخواهد بود
هر زمانی که رسد مرگ آدمی تسلیم است
گیرم آنکه ثروت و مکنت ترا خواهد بود
شرط عقل است که کنی فکر شب تنهایی
که عمل مونس قبرت به خدا خواهد بود
جسم زیبای تو آخر استخوان میگردد
گوشت جسمانت نصیبٔ مارها خواهد بود
من نمیگویم بکن خیرات تمام مال خود
هر چه خیر کردی چراغ و رهگشا خواهد بود
صحنهٔ هولناک محشر را مبر از خاطرت
شاهد جرم و گناهت دست وپا خواهد بود
گر کنی تکذیب فردای قیامت را زجهل
نالهٔ رب الرجعونی در جزا خواهد بود
هر کسی باید دهد پاسخ ، بر اعمال خود
ذره ائی کردار خیر ، رفع بلا خواهد بود
بهترین اعمال یاری از مرام حیدر است
که شفیع وهمدمت در هرکجا خواهد بود
گر کنی جاری اشکِ دیده ات بهر حسین
مشتری بر اشک تو حتماً خدا خواهد بود
کن( صفا ) ثابت که هستی غلام درگهش
چون غلامی اش نجات در جزا خواهد بود

شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی

ختم خوانی بین الحرمین

13 May, 19:57


#پندیات
میراث دنیا
❇️❇️❇️❇️✳️✳️✳️✳️🔴🔴🔴🌹🌹

عمر خود را به جهالت صرف دنیا نکنید
خانهٔ عاریه را منزل و مأوا نکنید

این عروس هرزه گرد را دل مده گر عاقلی
خویشتن را بهر دنیا خوار و رسوا نکنید

عمر چون آب روان میرود و غافل از آن
با برادر سر میراث جنگ و دعوا نکنید

پیش خالق برتری هست به عمل روز جزا
به عمل بنگر و دیگر زشت و زیبا. نکنید

ساده گویم مرگ در پیش و چه داری به بساط
توشه ایی آماده کن امروز و فردا نکنید

دل شکستن که هنر نیست دلی آر بدست
مشت بیچاره ایی از کینه دگر. وا نکنید

سفرهٔ دل را مبادا بگشائی همه جا
راز خود را پیش این و آن افشاء نکنید

یا مده نان به کسی داده ایی باشد به خفا
آبروی مؤمنی را به زیر پا نکنید

به مقامی گر رسیدی باد به غبغب مفکن
همچو فرعون نزد خالق کبر بیجا نکنید

عاقبت صید اجل گردی و جانت ببرد
عاقبت را به فدای عیش دنیا نکنید

ای خوشا آنکه بماند نام نیکش به جهان
نام بد را ثبت در گنبد مینا نکنید

هر کسی آمده در دهر سفر کرده به زور
ای (صفا) حیف اگر که فکر فردا نکنید

شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی

ختم خوانی بین الحرمین

13 May, 19:57


#پندیات
❤️❤️❤️💜💜💜🔷🔷🔷🔹

برادر جان جهان عبرت سرای ماست باور کن
خوشیِ این جهان گاهی بلای ماست باور کن

مبادا دل ببندی بر علائقهای این دنیا
که دل دادن به دنیا از خطای ماست باور کن

بد و خوب هر چه کردی کیفر و پاداش می یینی
مکن بد ، گر کنی !! دوزخ سزای ماست باور کن

گنه شاید توانی کرد ، دور از چشم خلق الله
ولی این را بدان بینا خدای ماست باور کن

اگر که مؤمنی از چیست بخیل و کینه توز هستی
بدان که عاقبت دنیا فنای ماست باور کن

برای قرص نانی خم مکن سر در بر دونان
که روزی ده در این عالم خدای ماست باور کن

نمی ارزد در این دنیا کسی را خونجگر سازی
که در محشر بلند آه و نوای ماست باور کن

نمی آید به همراه بشر اموال و سیم و زر
که تنها توشه ات خیر و عطای ماست باور کن

به زیر تلی از خاک لحد محسور خواهی شد
به گوش کس نیاید آن صدای ماست باور کن

مبادا بهر دنیایت فدا سازی قیامت را
اگر بد کرده ایی آن روز عزای ماست باور کن

خدا ناکرده گر اعمال ما بهر ریا باشد
جهنم در خور شأن و ریای ماست باور کن

هزاران خانه داری خانه آخر ترا قبر است
چنین تقدیر برادرجان برای ماست باور کن

(صفا) خواهی اگر خالق دهد عزّ و پر و بالت
بوالله که علی مشگل گشای ماست باور کن
____//❤️

شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی

ختم خوانی بین الحرمین

13 May, 19:56


#پندیات

پند زیبا

🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️🔸🔸🔸🌹🌹◾️

چه زیبا میشد این دنیا اگر حرص و طمع کم بود
دوائی بهر هر دردی در این پهنهٔ عالم بود

چه زیبا میشد این دنیا نبود نامردی بین ما
نبود درنده خو انسان بواقع مثل آدم بود

چه زیبا میشد این دنیا عدالت میشدی بر پا
بساط پارتی بازی در ادارات وطن کم بود

چه زیبا میشد این دنیا نبودی فقر و فحشائی
ز بیت المال برای رفع آن دارو ومرحم بود

چقدر خوب بود اگر قاضی خریداری نمیگردید
به هنگام قضاوت چون علی سلطان عالم بود

چقدر خوب بود بنی آدم بودی اعضای یک پیکر
اگر یک عضو غمگین بود به دلها جملگی غم بود

چه خوب میشد که در عالم نمیشد چشم و هم چشمی
که کمتر زین جهت دنیا برای ما جهنم بود

چقدر خوب بود که این انسان بفکر مرگ و مردن بود
زخوف آتش دوزخ همی چشمش پر از نم بود

بجای کینه توزیها رفاقت ها به پا میشد
بجای دوری از هم آدمیزاد یار و همدم بود

چقدر خوب بود چنان قابیل نمیکشت گر برادر را
اگر برعهد وقانون هم به اجرایش مصمم بود

چه زیبا میشد این دنیا بجای خون هم ریختن
برای سازش و صلح و صفا انسان ملزم بود

(صفا) کشته نمیشد از جفا مظلومی در عالم
پی احقاق حق اندر جهان قانون محکم بود

شاعر حاج قاسم جناتیان

1,642

subscribers

658

photos

409

videos