تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی

@adnanfallahi


درباره: اسلام‌شناسی، تاریخ، اندیشه‌ی سیاسی

* صفحه‌ی من در سایت آکادمیا:
http://independent.academia.edu/AdnanFallahi
* لینک نخستین مطلب کانال:
https://t.me/AdnanFallahi/2

تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی

13 Oct, 09:39


👑پادشاهی اروپایی و مسیحیت: مورد انگلستان

از زمان اوج گرفتن نهضت پروتستانتیسم و فروپاشی تدریجی هیمنه‌ی واتیکان و ایجاد کلیساهای ملی، نظام‌های پادشاهی با مسیحیت مستقر پیوندی عمیق برقرار کردند. این پیوند خاصه در دو پادشاهی بریتانیا و اسپانیا بسیار مستحکم است. اما با توجه به اینکه اروپای پیشامسیحی یک منطقه‌ی عاری از فرهنگ، تمدن و سنت فکری نبود، قابل توجه و تأمل است که پادشاهی‌های اروپایی عموما هیچ‌گاه سودای بازگشت به عصر پیشامسیحی و دوران پاگانیسم را نداشتند. امپراتوری مقتدر روم (تا پیش از فروپاشی بال غربی‌اش) وارث یک آیین پاگانیستی (چندخدایی) باستانی بود که نظایر آن در میان مردم باستانی بریتانیا (قبل از تسلط رومیان بر بریتانیا) مستند و مشهود است.
گروش بریتانیا به مسیحیت از قرون ششم و هفتم میلادی شروع شد، هنگامی که پاپ گریگوری کبیر مبلغان خود را به بریتانیا فرستاد. در این هنگام انگلستان تحت سیطره‌ی پادشاهان آنگلوساکسون قرار داشت که در قرن پنجم میلادی موفق شدند رومیان را از بریتانیا بیرون کنند و خودشان قدرت را در دست گیرند. روند گسترش و تثبیت مسیحیت از زمان همین پادشاهان پاگانیستِ آنگلوساکسونی شروع شد. در قرون 10و11، با حمله‌ی وایکینگ‌های دانمارکی به انگلستان بخش‌های دیگری از این منطقه با توسل به زور و قوه‌ی قهریه به مسیحیت گرویدند. بنابراین سلسله‌ پادشاهی‌های بریتانیا شاهد گسست‌ از پاگانیسم (آیین باستانی اقوام آنگلوساکسون و اقوام پیش از آنها مانند سلت‌ها) و پذیرش تدریجی مسیحیت وارداتی از خارجِ بریتانیا ـ به واسطه‌ی تبشیر یا جنگ و قوه‌ی قهریه ـ بوده است. با این وجود مسیحیت به بخشی از هویت پادشاهی بریتانیا تبدیل شد و سودای بازگشت به عصر پیشامسیحی بلاموضوع تلقی گشت. از همین رو بود که فیلسوف محافظه‌کاری مانند ادموند بورک (1797م) از کلیسای ملی انگلستان به شدت دفاع می‌کرد و انقلاب کبیر فرانسه را به دلیل گسست از سنت مسیحی به باد شدیدترین انتقادها می‌گرفت[1].
گفتنی است سایر پادشاهی‌ها و امپراتوری‌های اروپایی نیز - از پادشاهی‌های اسپانیا گرفته تا فرانسه - وضعیتی مشابه داشتند و اغراق نیست اگر تنها نمونه‌ی برجسته‌ی تمنای بازگشت به عهد باستان پیشامسیحی و پاگانیسم آریایی را به دولت رایش سوم (آلمان نازی) و چهره‌های برجسته‌ی نازی چون آلفرد روزنبرگ، رودلف هس و هاینریش هیملر (فرمانده اس‌اس) منتسب کنیم.
ـــــــ
ارجاعات:
[1]. بورک، مسیحیت‌ستیزی مندرج در انقلاب فرانسه را به هذیان‌گویی پس از مستی تشبیه می‌کرد که از اعماق جهنم بیرون آمده است:
Edmund Burke, Reflections on the revolution in France, p. 77, Yale University Press, 2003

  ✍️عدنان فلّاحی


https://t.me/AdnanFallahi

تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی

10 Oct, 18:17


یکی از سلاح‌های مهم دوران باستانِ پَسین (Late antiquity) نوعی سلاح آتش‌زا مشهور به "آتش یونانی" بود. امپراتوری بیزانس خاصه از این سلاح در اوج قدرت امویان برای متوقف کردن نیروی دریایی آنها بهره برد. لئوی سوم امپراتور روم شرقی با کمک این سلاح استراتژیک موفق شد آخرین و بزرگ‌ترین ناوگان دریایی امویان را از دریای مرمره متواری سازد و به گفته‌ی تاریخ‌پژوهان یکی از اهم عوامل مقاومت قسطنطنیه در برابر سپاهیان اموی استفاده از همین سلاح عجیب بود که در منابع عربی با عناوینی چون "النار الإغريقية" یا "النار البحرية" بدان اشاره شده است. بعدها مسلمانان نیز به این سلاح دست پیدا کرده و حتی تحت عنوان "النار الاسلامیة" آن را ارتقا دادند. نهایتا محمد دوم (فاتح) از این سلاح برای فتح قسطنطنیه استفاده کرد.
* تصویر پیوست: نقاشی‌ای متعلق به قرن دوازدهم میلادی (موجود در کتابخانه‌ی اسکوریال مادرید) که مورخ رومی یوحنا اسکیلتزس (John Skylitzes) از نبرد بین کشتی‌های بیزانس و استفاده‌ی آنان از آتش یونانی علیه ناوگان مسلمانان تصویر کرده است.

@AdnanFallahi

تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی

02 Oct, 18:29


🤼درباره‌ی نسبیت مفاهیم سیاسی

ما رخدادها، تلاش‌ها، کنش‌ها و واکنش‌های سیاسی بسیاری را با نام‌ها یا اصطلاحات یکسانی خطاب می کنیم: انقلاب، کودتا، انتخابات، پوپولیسم، ناسیونالیسم یا قوم‌گرایی و غیره. اما بر عکس تلقی رایج، این مفاهیم به خودی خود فاقد بار ارزشی هستند و بلکه با عطف به تخته‌بند زمانی و مکانی و غایات و دستاوردهای خود ارزیابی می‌شوند. من در ادامه می‌کوشم با ذکر چند مثال این نکته‌ را روشن کنم:
برای مثال مفهوم کودتا برغم طنین ناخوشایندی که دارد برای هواداران اصلاحات اقتصادی پینوشه در شیلی (کودتای 1973 علیه دولت سوسیالیست آلنده)، سوهارتو در اندونزی (کودتای 1965) و یا هواداران رضا شاه پهلوی در ایران (کودتای 1299ش علیه آخرین شاه قاجار) به مثابه یک کنش سیاسی با برآیند دستاوردهای مثبت تلقی می‌شود نه پدیده‌ای مذموم یا کنشی منفور.
مفهوم انقلاب نیز به همین ترتیب بسته به دیدگاه‌های متفاوت و نتایجی که در پی دارد قابل ارزش‌گذاری است و به خودی خود ارزش یا ضد ارزش تلقی نمی‌شود. برای مثال انقلاب کبیر فرانسه (1789م) مخالفان و موافقان بزرگی داشت. گروهی آن را حرکتی رو به جلو و مترقی می‌دانستند و عده‌ای نیز پیامدهای هولناک و مخربش را گوشزد می‌کردند. فیلسوفان بزرگی مانند فیشته (یا فیخته) از هواداران انقلاب فرانسه و از آن سو متفکرانی چون ادموند بورک انگلیسی از معارضان این انقلاب بودند.
مفهوم قوم‌گرایی یا ناسیونالیسم ـ برغم تعاریف گوناگون و ناهمگونی که از این مفاهیم شده ـ نیز چنین وضعیتی دارند. در اینجا می‌توان هشتاد سال منازعه‌ی اعراب و اسراییل را مثال زد. صهیونیسم که مهم‌ترین و برجسته‌ترین مصداق قوم‌گرایی یا ناسیونالیسم یهودی در اروپای اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم است و به مثابه بدیلی برای همگون‌سازی (Assimilation) فرهنگیِ اُمّت یا قوم یهودی در اروپای مدرن به شمار می‌آید، زمانی که به مرحله‌ی استقرار دولت می‌رسد قومگرایی یا ناسیونالیسم رقیب (عربی یا فلسطینی) را به رسمیت نمی‌شناسد. در اینجا قوم‌گرایی یا ناسیونالیسم به خودی خود ارزش هنجاری ندارد بلکه بسته به چهارچوب منازعه بر سر تشکیل دولت یا بقای سیاسی، از سوی اردوگاه‌های رقیب ارزش‌گذاری شده و برای اردوگاه خودی ارزش و برای اردوگاه غیرخودی به مثابه ضدارزش تلقی می‌شود[1].
صدالبته اینها صرفا مثال‌هایی دم‌دستی برای گوشزد کردن این نکته‌ی بدیهی است که مفاهیم سیاسی عموما در میدان منازعات و مرافعات ـ و نه در خلأ علم الاخلاق یا علم حقوق ـ تناورده شده و به مثابه ارزش یا ضد ارزش، و در مقام مدح یا ذم به کار گرفته می‌شوند.
ــــــــــ
ارجاعات:
[1]. لازم به گفتن نیست که بنیاد و اساس بسیاری از دولت‌ملت‌های کنونی مستقر در جهان (از ترکیه گرفته تا جمهوری‌های استقلال یافته‌ی شوروی سابق تا کشورهای حوزه‌ی بالکان تا حتی کشوری چون فرانسه که مهد ناسیونالیسم مدرن بوده) همین قوم‌گرایی یا ناسیونالیسم است.

✍️عدنان فلّاحی


https://t.me/AdnanFallahi

تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی

01 Oct, 07:11


مطالعات بالکان: مسجد سلطان محمد فاتح در پریشتینا (پایتخت جمهوری کوزوو)

این مسجد را سلطان محمد دوم (ملقب به فاتح) در سال ۱۴۶۱ - یعنی ۸ سال بعد از سقوط امپراتوری روم شرقی (بیزانس) و تسخیر استانبول به دست ترکان عثمانی - بنا کرد. کوزوو اینک ـ به تعبیر احمد داود اوغلو ـ بخشی از عمق راهبردی ترکیه و از آن سو یکی از آمریکاگراترین کشورهای جهان است. کشوری با میراث فرهنگی باقیمانده از دوران اوج اقتدار عثمانی‌ها (تا جایی که اردوغان زمانی گفته بود "ترکیه، کوزوو است و کوزوو ترکیه") که استقلال سیاسی و تجزیه از صربستان را وامدار دخالت نظامی ناتو در جنگ کوزوو (۱۹۹۹-۱۹۹۸) علیه دولت وقت صربستان به رهبری اسلوبودان میلوشویچ است.


@AdnanFallahi

تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی

28 Sep, 09:08


▪️در این شماره و در بخش جهان‌شهر، مقالهٔ اوّل به قلم دکتر عدنان فلّاحی به سویه‌های اندیشهٔ اقتصادی کارل پوپر اختصاص یافته است. او می‌نویسد:

«دخالت دولت در نظام بازار و چندوچون آن یکی از مهم‌ترین مواضع نزاع بين اردوگاه موسوم به چپ با اردوگاه موسوم به سرمایه‌داری است. پوپر به‌رغم دوستی عمیق با فون هایک - یکی از بزرگ‌ترین حامیان تئوریک آنچه بعدها به اقتصاد نئولیبرالیستی مشهور شد - و نیز با وجود انتقادات تندی که روانهٔ مارکسیسم می‌کرد‌، از مدافعان مداخله‌گری دولت به‌سود طبقات پایین‌دست و نقش حمایت‌گری دولت بود. صدالبته، برخلاف تصوّر القاشده از سوی برخی جریانات لیبرتارین، بحث از لزوم دخالت دولتی در اقتصاد، اختصاصی به نگرش‌های مارکسیستی ندارد بلکه بیش از سیصد سال پیش، وقتی که هنوز مفاهیمی مانند بازتوزیع ثروت‌، خدمات تأمین اجتماعی و... متولّد نشده بود و محلّی از اعراب نداشت‌...»

دنبالهٔ مطلب را در شمارهٔ جدید جهان‌اشراقی مطالعه بفرمایید.

#جهان‌_اشراقی
#بخش_جهان‌شهر
#شماره_یازدهم


@Jahan_Eshraghi

تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی

07 Sep, 05:52


اردوغان که همواره السیسی را با اوصافی چون "قاتل" و "کودتاچی" می‌خواند و وعده می‌داد که تا آزادی زندانیان کودتای مصر با السیسی دیدار نخواهد کرد، به سه دلیل عمده السیسی را "برادر" خطاب کرد:
   ۱) یکی از استراتژی‌های مهم ترکیه در حوزه‌ی اقتصاد تبدیل ترکیه به هاب است: هاب ترابری، هاب انرژی، هاب دیپلماسی. ترکیه به دلیل جغرافیای منحصربفردی که دارد می‌تواند با تکمیل "خط لوله گاز عرب" - که از العریش در شمال شرق سینا آغاز می‌شود - گاز طبیعی مصر را به اروپا برساند. در بخش گاز مایع(LNG) نیز ترک‌ها بعد از اروپا - که مشتری ۷۰٪ گاز مایع مصر است - بزرگترین مشتری مصر هستند.
   ۲) جنگ اسرائیل با غزه نیز یکی از دلایل نزدیکی مصر و ترکیه است. بر اساس آنچه که اردوغان در کنفرانس خبری خود گفت و دفاعی که از مصر در برابر بیانات مقامات اسراییلی نمود، ترکیه و مصر سیاست واحدی را در قبال این قضیه دارند که همانا حمایت از تشکیل دولت مستقل فلسطینی در مرزهای۱۹۶۷ است.
   ۳) نفوذ دو کشور در شمال آفریقا نیز یکی از دلایل این ماه‌عسل غیرمنتظره است. نزدیکی مصر و ترکیه می‌تواند تنش‌ها در این منطقه - خاصه در لیبی - را مدیریت و به سمت کاهش سوق دهد.

تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی

24 Aug, 12:21


🌙جوامع مسلمان، امریکا و غریزه‌ی بقا: متخیلات اسلام‌ستیزانه

نظریات متعدد و گوناگونی را می‌توان برای تفسیر مسائل روابط بین‌الملل در خدمت گرفت. شکی نیست که بسیاری از این نظریات حاوی بصیرت‌های مهم و درخور توجهی هستند اما به قول استیون والت - از نظریه‌پردازان برجسته مکتب رئالیسم در روابط بین‌الملل - اصرار بر تفسیر رخدادها از منظر نظریه‌ای خاص و اهمال نظریات دیگر، تصویری غیردقیق از واقعیات به دست می‌دهد.
اما یکی از مدهای فکری نسبتا جدید در حوزه روابط بین‌الملل این است که عده‌ای از غرب‌گرایان چنین تبلیغ می‌کنند که عمده‌ی مشکل مسلمانان و جوامع مسلمان، ستیز ذاتی با ابرقدرتیِ آمریکا و متحدان غربی‌اش است. آنها با یک تلقی ذات‌گرایانه، معتقدند که ستیزه‌جویی جوامع مسلمان در برابر قدرت امریکا در سرشت این جوامع وجود دارد که دست صلح‌جو و خیرخواه امریکا را پس می‌زنند. صدالبته این دیدگاه برای توجیه خود، از نظریه نبرد تمدن‌ها هم خرج می‌کند تا خودآگاه یا ناخودآگاه، نوعی "اسلام‌ستیزی" خجالتی را نیز به مثابه واقعیتی مسلّم در کنار بقیه‌ی انواع ستیزه‌جویی‌های ایدئولوژیک (مانند یهودستیزی) تثبیت کند. اما این شکل جدید از بنیادگراییِ بیگانه با ارزش‌های عصر روشنگری[۱]، چقدر به واقعیت نزدیک است؟
بر اساس گزارش‌هایی که خود موسسات غربی تهیه کرده‌اند اهالی جمهوری کوزوو - بالاتر از اسراییل و لهستان - امریکادوست‌ترین ملت دنیا هستند[۲]. جمهوری کوزوو کشوری با نزدیک به ۹۰ درصد جمعیت مسلمان (اکثرا آلبانیایی‌تبار) زمانی نه چندان دور بخشی از صربستان بود. در سال‌های پایانی قرن بیستم اهالی کوزوو به سبب اوج‌گیری موجی از استقلال‌خواهی و خودمختاری، در خطر نسل‌کشی از جانب صرب‌های تحت حمایت روسیه بودند. این منازعه با ورود نظامی آمریکا و ناتو علیه دولت اسلوبان میلوشویچ در صربستان و بمباران مواضع صرب‌ها، به نفع آلبانیایی‌تبارهای کوزوو رقم خورد و کوزوو - علی‌رغم مخالفت شدید صربستان و روسیه - با حمایت آمریکا نهایتا در سال ۲۰۰۸ به استقلال رسید. حمایت همه‌جانبه‌ی آمریکا از مردم کوزوو در برابر ارتش صربستان - که سابقه نسل‌کشی در بوسنی را داشت - و نیز کمک‌های مالی مستمر به کوزوو، یگانه دلیل محبوبیت آمریکا نزد اهالی اکثرا مسلمان کوزوو است. اما آیا آمریکا مثلا حاضر است سیاستی مشابه را در خاورمیانه و در برابر چند دهه پاکسازی قومی اعراب فلسطینی به دست دولت اسراییل اتخاذ کند؟
می‌توان از دوران آغازین جنگ سرد تاکنون مثال‌های متعددی آورد و نشان داد که کنش‌ها و واکنش‌های جوامع مسلمان نیز مانند بقیه جوامع و مردمان، غالبا بر اساس غریزه‌ی بقا و حفظ منافع شکل گرفته است (مانند مورد کوزوو و یا حمایت رهبر مذهبی‌ای چون ابوالاعلی مودودی از روابط پاکستان و امریکا). همین منافع و غریزه‌ی بقاست که فی‌المثل دولت طالبان را به چین کمونیستی نزدیک می‌کند که بسی بیشتر از مسیحیت غربی از اسلام بیگانه است و حتی متهم به تحت فشار قرار دادن مسلمین ایغور است. بنابراین بر خلاف متخیلات و مشهورات بی‌اعتبار برخی اتاق‌فکرهای غربی دال بر ستیزه‌جو بودن ذاتی جوامع مسلمان (عموما خاورمیانه‌ای) و "فناخواهی" این جوامع، ابدا مایه تعجب نخواهد بود که تاخت و تازهای پوچ در عراق و افغانستان - که منجر به قتل و قطع عضو ده‌ها هزار غیرنظامی در این مناطق شده و زندگی نسل‌های متعددی را تحت‌الشعاع قرار داده است - و نیز حمایت بی‌قیدوشرط از دولتی که مقوله‌ی ابتری به نام حقوق بین‌الملل را تا حد یک جوک تنزل داده است (اسراییل)[۳]، چه بازخوردهایی خواهد داشت. در واقع بسیار ساده‌لوحانه و حتی ابلهانه است اگر گمان کنیم محتمل‌ترین پاسخ به ستیزه‌جویی و تاخت‌وتاز، چیزی جز مقابله به مثل باشد.
___
ارجاعات:
[۱]. کارل پوپر فیلسوف لیبرال معتقد بود که جنگ جهانی دوم، استانداردهای اخلاقی جهان غرب را تنزل داده و نوعی "درنده‌خویی" و "شدت زور" را غالب کرده است (پوپر، حدس‌ها و ابطال‌ها، ص۷۱۲، ترجمه رحمت‌الله جباری).
[۲]. نک. گزارش مجله‌ی تایم و نیز نتایج تحقیق موسسه‌ی نظرسنجی گالوپ منتشر شده در نیوزویک.
[۳]. ژنرال جورج مارشال (مبدع طرح هژمونی‌ساز "مارشال") - رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا و وزیر خارجه دولت ترومن، کسی که چرچیل وی را "طراح پیروزی" متفقین در جنگ دوم می‌نامید - به همین دلایل مخالف حمایت آمریکا از اسرائیل بود و آن را موجب ناامنی مزمن منطقه خاورمیانه و نیز تخریب قدرت امریکا در میان اعراب می‌دانست. جالب است که دیگر همکار برجسته‌ی مارشال در تیم وزارت خارجه دولت‌های ترومن و آیزنهاور، جورج کنان (مبتکر دکترین مهار شوروی) نیز استدلالات مشابهی برای مخالفت با تاسیس دولت اسرائیل ارائه می‌کرد. اینان دو تن از بزرگ‌ترین استراتژیست‌های تاریخ سیاست خارجی امریکا بودند و فی‌المثل خود ترومن، مارشال را "بزرگ‌ترین آمریکایی زنده" جهان می‌خواند.


@AdnanFallahi

تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی

14 Aug, 22:29


Why Realists Oppose the War in Gaza

https://foreignpolicy.com/2024/05/21/why-realists-oppose-the-war-in-gaza/

تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی

08 Aug, 14:35


⌛️ آلفرد روزنبرگ و بازگشت به آلمان باستان

اروپای پیش از مسیحیت، منطقه‌ای عاری از سکنه و فرهنگ و زبان و سنت‌های دینی نبود، بلکه برخی از نویسندگان و اندیشمندان بزرگ اروپایی ـ از اومانیست‌های ایتالیایی گرفته تا کسی چون نیچه ـ سودای نوعی بازگشت به سنت‌ها و ارزش‌های پیشامسیحی را در سر می‌پروراندند.
البته برغم اینکه بخش‌های پهناوری از اروپای شمالی و شرقی به مدد زور و اصطلاحا فتوحات نظامی به مسیحیت گرویدند (این روند در مواردی مانند فتح بریتانیا به دست پادشاهی دانمارک در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم میلادی و یا در جریان بازپس‌گیری تدریجی اسپانیا از حکومت‌های مسلمانان، در غربی‌ترین نواحی اروپا هم رخ داد)، به نظر نمی‌آید که صرف این فتوحات نظامی دلیل ایده‌ی بازگشت به اروپای پیشامسیحی ـ اروپای چندخدایی یا مشرک (Paganist) ـ باشد؛ خاصه اقوام آلمانی بیشتر از طریق مسیحیان تبشیری مسیحی شدند.
اما آلفرد روزنبرگ (Alfred Rosenberg) از فرماندهان بلندپایه و مهم‌ترین نظریه‌پردازان رژیم نازی ـ که بعدا به دست متفقین اعدام شد ـ یکی از منادیان بازگشت آلمان‌زمین به دین و سنت شرک‌آمیز پیشامسیحی بود. هرچند که رابطه‌ی نازی‌ها با مسیحیت، رابطه‌ای پیچیده و چندوجهی می‌نمود اما وجود چهره‌های برجسته‌ای مانند روزنبرگ در بین متفکران اصلی ناسیونال‌سوسیالیسم، نشان می‌دهد تفسیر برخی از مورخان از نازیسم به عنوان یک ایده‌ی ضدمسیحی یا دستکم مخالف با مسیحیت ارتدکس، پر بیراه نیست[1]. روزنبرگ و همفکرانش در حزب نازی معتقد بودند که مسیحیت کاتولیک و نیز پروتستان، خون آلمانی‌ها را مسموم کرده و برای بازیابی مجد نژادی، باید طرحی نو درانداخت. ایده‌ی مسیحیت مثبت (Positive Christianity) ـ یه مثابه نوعی دین ملی و نژادی برای آلمان‌زمین ـ نیز از همین جا نشأت می‌گرفت.
ــــــــــــ
[1]. پاپ پیوس دوازدهم در خطابه‌ای به تاریخ 2ژوئن 1945، ایده‌ی حزب نازی را این‌گونه وصف کرد: "ارتداد پر نخوت از عیسی مسیح، انکار آئین و کار نجات بخش او، کیش تعدی و تجاوز، بت‌پرستی نژاد و خون، براندازی آزادی و شأن بشری" (نک: ویلیام شایرر، ظهور و سقوط رایش سوم، 1/383، ترجمه کاوه دهگان، تهران: انتشارات فردوس، چـ2، 1367)


* تصویر پیوست: آلفرد روزنبرگ در دوران حکومت رایش سوم (آلمان نازی)
@AdnanFallahi

تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی

07 Aug, 09:40


🖋نومورخان اسراییلی و نقد استقرار صهیونیسم سیاسی،
نشریه فرهنگی و اجتماعی قبا، ش12، تابستان 1403 ه‌ش.

✍️عدنان فلّاحی


@AdnanFallahi

تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی

03 Aug, 13:21


‍ یکی از برنامه‌های اصطلاحا چالشی الجزیره انگلیسی، برنامه Head to Head است که از استودیوی این شبکه در لندن پخش می‌شود. این برنامه حالتی بینابین مناظره و مصاحبه ـ در حضور تماشاگران در استودیو ـ است.
در این قسمت که پیوست کردیم، مهمان برنامه تاریخ‌نگار بسیار مشهور اسراییلی بِنی موریس ـ سردمدار جریان موسوم به "نورمورخان" اسراییل ـ به پرسش‌هایی درباره ماهیت نسل‌کشی، پاکسازی قومی و ارتباطش با منازعه اعراب فلسطینی و اسراییل و نیز رخدادهای اخیر جنگ غزه پاسخ می‌دهد. در پنل مقابل موریس، سه شهروند اسراییلی (یک استاد یهودی روابط بین‌الملل، یک فعال صلح و پژوهشگر یهودی و یک عرب اسراییلی) به ارائه نقطه نظرات خود درباره گفته‌های موریس می‌پردازند. چیدمان برنامه طوری است که دو هوادار سیاست‌های اسرائیل (بنی موریس و یکی از مهمانان) در برابر دو منتقد دیگر قرار گرفته‌اند.
این گفتگو من حيث وزن و اعتبار بنی موریس در پاسخ به چالش‌هایی که پرسش‌های ناظر بر ماهیت صهیونیسم سیاسی و منازعه اعراب و اسرائیل پیش می‌کشد، برنامه‌ی بسیار مفیدی - خاصه برای علاقمندان به مطالعات خاورمیانه - است.
کسانی که مایلند برنامه را با زیرنویس انگلیسی ببینند می‌توانند آن را از لینک زیر در یوتوب نگاه کنند:
https://www.youtube.com/watch?v=Amz2Sf1JMDE


@AdnanFallahi